پایان / قسمت ششم / کور
" کور " اولین قسمت از فصل دوم داستان پایان است ... - سلام ... دخترک بی حرکت ایستاده بود و به گوشه ای خیره شده بود... - سلام، خوبی؟…
" کور " اولین قسمت از فصل دوم داستان پایان است ... - سلام ... دخترک بی حرکت ایستاده بود و به گوشه ای خیره شده بود... - سلام، خوبی؟…
" صدا " آخرین قسمت از فصل اول داستان پایان است ... فریادهای ناامیدانه وغم بار سایه ای تاریک که در کنج اتاق بی حس و تنها زجه می زد…
اتاقی تاریک با پرده هایی کشیده ، دیواری سیاه و در ِ بسته ، نوری نبود و تنها تاریک بود و سکوت . به سختی می شد جایی را دید…
کوچه ای معمولی ، با چند درخت کوتاه و بلند ، آسفالتی سیاه همراه به چند لکه قیر ، پر از ساختمان های چند طبقه ، چند گنجشک فرود آمده…
اتاقی تاریک ، میز تحریری معمولی ، چند عکس و کاغذهای مچاله شده روی زمین ، نور کم سوی موبایلی که روی تخت بود وصدای موزیکی که به سختی به…
چشم هایت را بگشا ، ببین ، راه تو هنوز پایان نیافته ، برو ، همه چیز را تمام کن ، اوج بگیر و آسوده بازگرد... لا اله الا الله…