ترانه / دروغ
دروغ یه داستان عجیبه و یه آغازِ ِو بی پایان یه بازیگر اینجاس که شده شاهزاده دوران با این بازی درد و غم اگه شاه یه دنیا شی بازم تو…
دروغ یه داستان عجیبه و یه آغازِ ِو بی پایان یه بازیگر اینجاس که شده شاهزاده دوران با این بازی درد و غم اگه شاه یه دنیا شی بازم تو…
آدمی موجودی است اجتماعی و همگان از این ضعف فرصت ساز آگاهیم ! همه می دانیم پیوندهای انسانی بسیارست و دوری ها و نزدیکی ، بودن ها و نبودن ها…
توی کابوس های دنیام تو شدی خاطره ی بد همه چی واسم تموم شد منم و این دستای سرد توی باتلاق جدایی دلمو عشق تو انداخت دنیایی که با تو…
می نویسم از یه نفرت از یه دنیا بی قراری تن دادم به یه جنونو ندارم راه فراری فکر من فقط نگاه و ذکر من فقط یه اسمه جادو و…
بارون خش خش برگ درختا گرمی دستای خیسِت پا به پای اون غریبه می زنه قلب حریصت توی این فصل پر از گل زیر پاتون جز خزون نیست پا گذاشتن…
زیر چتر نا امیدی توی سرمای خیالت آرزوهام پیش رومه تو و اون عشق محالت دونه دونه اشکای من شُر شُر بارون پُر درد خیس خیسه تن تنهام می لرزم…
خیانت! این رازی است به بزرگی وجدان ! اگر وجدانی باشد ، اگر انسانی باشد ، اگر انسانیت باشد ، اگر عشق باشد ... خیانت، حسی به بزرگی دنیای من…
صدایم کن تو که شیرین ترین درد ی تو که زیباترین یاری برای قلب سنگ من تو که تنها ترین عشقی در این شهر هوس رانی صدایم کن که بسپارم…
تب سرد جدایی از آهنگ لبخندهای گرمت لحظه لحظه زندگی مرا تلخ تر از روزی ساخته که رفتی... سرمایی غریب بند بند وجودم را فراگرفته و لحظه ای مرا رها نمی…