ترانه / بی قراری

You are currently viewing ترانه / بی قراری

می نویسم از یه نفرت
از یه دنیا بی قراری
تن دادم به یه جنونو
ندارم راه فراری

فکر من فقط نگاه و
ذکر من فقط یه اسمه
جادو و سحرش همینه
دل من انگار طلسمه

فکرای تار و سیاهم
زخمای پیر و یه کینه
مردنم واسم بهشته
آخـرین رویام هـمینه

سردم از دستای گرمو
پُر  ِ پشتم شده خالی
نفرت و عشقم مهم نیست
توی قعر بی خیالی

این منم درگیر رویا
غرقِ وَهمه ، همه دنیام
حالا من اسیر فکرم
دیگه دنیا رو نمی خوام

فکرای تار و سیاهم
زخمای پیر و یه کینه
مردنم واسم بهشته
آخـرین رویام هـمینه

دیدگاهتان را بنویسید