توی کابوس های دنیام
تو شدی خاطره ی بد
همه چی واسم تموم شد
منم و این دستای سرد
توی باتلاق جدایی
دلمو عشق تو انداخت
دنیایی که با تو روشن
بازی رو به تاریکی باخت
پُرم از نفرت و نفرین
از همه دنیا بریدم
آخرش تو بهت و حیرت
من به هیچی نرسیدم
توی گرگ و میش احساس
من شدم چوپان ساده
کور شدم از عشق واهی
ندیدم دل با کی شاده !
بودنت فایده نداره
وقتی قلبت مال اونه
وقتی تو همه دنیا
هیچکی با من نمی مونه
پُرم از نفرت و نفرین
از همه دنیا بریدم
آخرش تو بهت و حیرت
من به هیچی نرسیدم