سپید / آرزو

You are currently viewing سپید / آرزو

من اسیر نفرتم
نفرت شوم بشر
مانده ام در بی کسی
به دل و بی عشق و یار
با همه فکر فرار
مانده در چاه سیاه
چاه نفرت و ترس
این منم که مانده ام
منفور ِمطرود دیار
بی کس و بی سر پناه
همه چیزم شده یاد
یاد آن روز های پیش
فکر آن رویای دیر
مانده ام در ته خط
من و مشتی آرزو
روزگار من یک کلام
آرزوست و آرزو
اینک این است روز من
آرزوست رویای من
می روم رو به جلو
گام به گاه در سوی مرگ
مرگ این روز های سرد
رو به سوی آرزو
آرزوی زندگی
آرزوی عاشقی
آرزوی یک گریز
گریز از این نفرت پیر
از این منفور دیر
آرزویم یک کلام
تنهای تنها زندگی است
زندگی عاشقی
من و این عشق بی هوس

دیدگاهتان را بنویسید