امروز برای تهرانیان و البته اکثر ایرانیان با آتشسوزی در پلاسکو آغاز شد، با تخریب کامل نماد پیشرفت و جاه طلبی تهران در سالهای دور ادامه یافت و با اخبار کشته و زخمی شدن تعدادی از آتشنشانان و هموطنانمان هنوز ادامه دارد. روزی سیاه که هنوز هم پایان نیافته و نه تعداد دقیقی از آتشنشانان شهید شده در این اتفاق منتشر شده و نه معلوم است که چند نفر از کسبه و کارگران این مجتمع تجاری در جریان این آتشسوزی جان باختهاند.
هنوز آوار برداری این ساختمان ادامه دارد و هنوز هم امیدها برای نجات یافتن افراد به دام افتاده در زیر آوارهای این برج سست پیکر به یأس تبدیل نشده است و آتشنشانان در حال تلاش برای نجات همقطاران قهرمانشان هستند.
از لحظهی آغاز این آتشسوزی تا همین لحظه که من در حال نوشتن این متن هستم، فضای مجازی به غوغاکدهای تبدیل شده و هر کس از زاویهای این اتفاق را پوشش داده است. از تغییر تصاویر کاربری افراد به تصاویر آتشنشانان و هشتگهای پلاسکو و آتشنشان تا انتشار انواع و اقصام ویدیوها، تصاویر و سلفیها.
پلاسکو در آتش، راه بسته و دوربین در دست…
هجوم مردم برای تماشای آتشسوزی ساختمان، بسته شدن خیابانهای منتهی به محل حادثه، عدم دسترسی خودروهای امدادی به دلیل ازدحام جمعیت، عدم همکاری برخی از اهالی ساختمان با آتشنشانان و بیتوجهی چندبارهی مردم به پیامها برای خروج از منطقهی آتشسوزی تصویری جدید از مردمان کشورمان را به نمایش گذاشت. تصویری ناخوشایند که اتفاقی تلخ را تلختر کرد و حادثهای سیاه را سیاهتر…
امروز خیلیها خبرنگار شده بودند و دوربین به دست، به حوالی پلاسکو رفتند و به هر قیمتی گزارش خبریشان را تهیه کردند! خیابانها را بستند تا فیلم و عکس بگیرند اما چه فایده که سلفیها، ویدیوها و عکسهایشان دیگر نشانی از خبری جدید نداشتند و تنها نمادی از شیوهی جدید کمک کردن ما به هموطنانمان در روزهای سخت بودند! شیوهای عجیب که در هیچ جای دنیا رقیب ندارد و مختص خودِ ما و فرهنگ این روزهای ماست…
برای چرایی این ماجرا هزاران دلیل و هزاران راهکار مختلف گفته شده، گفته میشود و گفته خواهد شد، اما شاید آنقدرها هم نیاز به کنکاش نباشد و اگر هریک از ما، گاهی در خلوت خود به رفتارهایمان نگاهی بیندازیم و منصفانه یک عمل ناشایست را از درونمان حذف کنیم، دیگر خبری از حمله به صفحات رسمی افراد مشهور، قضاوتهای اشتباه و توهینهای گاه و بیگاه به افراد، سلفی گرفتنهای بیموقع و در کل آزار همنوعانمان در روزهایی که به کمکمان نیاز دارند، نباشیم…
البته نباید از دستهای دیگر از مردم نیز بگذریم که با حضور در سازمان انتقال خون و اهدای خون، صفوفی انسانی تشکیل دادند و به کمک همنوعانشان شتافتند.
امروز کسانی از میان ما رفتند که جانشان را برای نجات دیگران دادند. کسانی که برای جان انسانها ارزشی بیش از جان خود قائل بودند.
روحشان شاد…
پی نوشت: وقتی امروز صبح اولین اخبار آتشسوزی در طبقات فوقانی ساختمان پلاسکو را میخواندم، هرگز به ذهنم هم خطور نمیکرد که امشب دربارهی این حادثه متنی بنویسم. متنی که نوشتنش آنقدر برایم دردناک است که گاهی ترجیح به ننوشتنش داشته باشم… تسلیت…
واقعا اتفاق غم انگیزی بود…