سپید / یادگار
یادگار تو با من است پس پرده در خفا راز دل ساده من می ماند تا ابد بی هوس ، بی خطر می خروشد در زمان می سازد راز ها…
یادگار تو با من است پس پرده در خفا راز دل ساده من می ماند تا ابد بی هوس ، بی خطر می خروشد در زمان می سازد راز ها…
رو در روی هم دو دل بی هم نفس همسفر تا بیکران عاشقند تا آشیان عشق تو در قلب من یاد من در فکر تو روحمان در جلد هم چه…
چشم بر ژرفای دل خود خیره سرزمینی بس عجیب و بی ریا طاق قلبم بر زمین و خاک مال ابرهایش مه شده آسمانش نیل خاک هور من چشمه آب زلال…
من اسیر نفرتم نفرت شوم بشر مانده ام در بی کسی به دل و بی عشق و یار با همه فکر فرار مانده در چاه سیاه چاه نفرت و ترس…
چشم در چشم باد می روی بی من به سوی آنجا که منی نیست تویی نیست هیچ نیست آنقدر منفور آنقدر تنها آنقدر دور مرا می بینی تو را می…
حسرت روزای با تو با همه گریه و زاری واسه قلبم باقی مونده حقمه این همه خواری عشقمو بازی گرفتی یاد من تو خاطرت مرد پای تو سوخته وجودم دلتو…
شکسته قلبم خمیده قدم بریده دیگر نفس سردم گام می نهم باز در راه بی تو در رویای روح در آغوش مرگ در سودای عشق اینبار تنهاتر ، تنهاتر از…
غم خورشید را که دید در دیار بی غمی در همان سو که تویی در دیار بی همدمی آغوش گرمش را چه شد آن گاه که راه را در خم…
لباس سفید و غم بی تو موندن به یادت نشستن به پای تو سوختن به این بخت شومم همش شکوه کردن تو اون گوره تاریک به دنبالت گشتن شب مرگ…
منم اون که ته خطه همون که بی تو می میره چشاش با یاد تو پر اشک دلش از دوری می گیره منم اونکه تک و تنهاس همون که عاشقش…