سایه
قصه پر درد دنیام واسه تو خیلی شیرینه تو که جز من و این عشق چشمت هر چی رو میبینه گفتن از اون نور زیبا که به دنیام هدیه دادی…
زیر چتر نا امیدی توی سرمای خیالت آرزوهام پیش رومه تو و اون عشق محالت دونه دونه اشکای من شُر شُر بارون پُر درد خیس خیسه تن تنهام می لرزم…
آخر قصه همینه بازم این لحظه یه تکرار تویی و میدونه خالی من....قصاصو چوبه یه دار اینجا دیگه ته خطه از یه دنیا راه خاموش باید از هرچیزی رد شم…
اینجا دیگه ته خطه منم و آخر این کار وقت تسلیم شدن من قصاص و این چوبه دار لحظه تصمیم تو شد ختم این بازی پر درد حکم امروز تو…
از آرزو تا به خیال از زندگی سوی محال هر چه بر لب شکفت هر چه بر سطرم نشست یا نگاه پاک توست یا خیال عشق پاک گاه دور از…
اگه دنیات مثه من بود قدر هم رو می دونستیم اگه دستات مال من بود تا ته خط می تونستیم می تونستیم زنده باشیم دل به عشق هم ببازیم یا…
نزدیک تر از همیشه در آغوش تو هستم هرگز باور ندارم چشم به این حادثه بستم نگاهم رو به نیستی سیاهی در درونم سایه ای سخت بر من بر بخت…
گاه از مرگ ترسیدم گاه از زندگی غرق در دنیای سرخ غرق در دنیای تنهای خودساخته ام در آسمان تیره آبی جهان در عمق خاک شرم گین زمین از همان…
پشت این پنجره تار خیس ِ خیس است چشم بیدار منم و این عشق و یادی که دل از من کرده بیزار آروزیی دیرینه دارم در هوایی رو به باران…
آسمان روی دگر شد گویی دنیایم سراب است سرابی به رنگ چشمت تنها بهر من عذاب است عذاب این غم سنگین تاب از جان من ربوده دل خوشی این دل…