سرزمین نیلگون؛ برگردان شعری عمیق از لاوینیا گرینلاو
توفانی در رهایی روز و جهانی سراسر برف نه بارانی و نه عمیق، بلکه آغازند. فامی چنین ذاتی، هبوط نمیکند بلکه از پوستم خواهند رویید برف، درختان، جاده. نه ساخته…
توفانی در رهایی روز و جهانی سراسر برف نه بارانی و نه عمیق، بلکه آغازند. فامی چنین ذاتی، هبوط نمیکند بلکه از پوستم خواهند رویید برف، درختان، جاده. نه ساخته…
به چشمانم دیگر اعتماد ندارم. وقتی دیدگانم باز هستند، جهنمی را به تصویر میکشند که در آن آتش به آب میزند، یخ سوزان است و آسمان روزش به شب بدل…
روزی خواهد آمد که همهی ما مُردهایم. تک تک ما! زمانی فرا خواهد رسید که هیچ انسانی باقی نمیماند تا به خاطر آورد که تاکنون کسی وجود داشته و یا…
امشب، شب یلدا، بلندترین شب سال و یکی از نمادهای مهم در فرهنگ ایرانیانی است که همواره اعتقاد داشتند پایان شب سیه، سپید است. شبی که در آن اقوام و…
امان از روزای رفته از دلی که شده خسته از خیالی که تمومه از درای همیشه بسته سکوتی از سر اجبار با امیدی غرق انکار خوابی که کابوس دنیاس فکر…
شب اول در زندگی همهی ما لحظاتی هست که جهانِ هستی به ما تلنگر میزند. تلنگری گاه چنان مهیب و سهمگین، که درک و تجربهاش به لحظهای درنگ در بود…
امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به ه. ا. سایه، شاعر و پژوهشگر ایرانی، 19 مرداد 1401 (دیروز)، در 94 سالگی چشم از جهان فروبست. دیروز صبح که از خواب بیدار شدم…
مرغ خیال میگذرد لحظهای نام تو از خاطرم پر میکشد خیالم زین دو جهان فارغم راه، اسیرِ گذر گاه، بندِ عبور آبی هفت آسمان خاکی، همچو گور روز به شب…
این روزها که آنچه میان ماست به مانند جادهی یکطرفه فقط یک سمت و سو دارد و از ما تنها مشتی خاطره باقی مانده است، به روزهای پیشین و پسین…
جا مانده در زمان خاطرهات میپیچد در کوچهی خیال کلامت نقش میبندد در آینهی شکستهی ذهنِ مشوش محو میشوم نگاهِ تو در چشمِ من تصویرِ مجسمِ رُخت رخشان بر تارک…