ساقط / تصور عشق
گاه با خود میاندیشم که عشق با من چه کرده، فرجامش چه بوده و چه در من نهاده است، شاید هیچ چیز، شاید همه چیز، دستِ کم من ماندهام و…
گاه با خود میاندیشم که عشق با من چه کرده، فرجامش چه بوده و چه در من نهاده است، شاید هیچ چیز، شاید همه چیز، دستِ کم من ماندهام و…
گاهی هیچ کافی نیست، هیچ چیز، هیچ کس، هیچ جا، هیچ کلام و حتی هیچ گاه. گاهی فقط تو باید باشی، تا هیچ چیز، هیچ کس، و هزار هیچ دیگر…
دور ماندن از تو شاید بزرگترین عذابی است که این روزهای مرا فرا گرفته است. میان من و تو فرسنگها فاصله افتاده و هیچ چیز و هیچ کس تلاشی برای…
سالهاست در این حال ماندهام. در این دنیای ویران و تاریک، در این کنج عزلت که نالههایم از غم هجران کوش فلک را کر کرده و خونهای جاری از دو…
سر من مرا میکشد، صدایم مرا میکشد، حبابهای مسموم معدهام. من تنها میخواهم که بخوابم. کما یا فراموشی هم عالی خواهد بود. هر چیزی که مرا از این حال خلاص…
آنگاه که انسانها میمیرند، ناپدید میشوند. صدایشان، خندههایشان، هرم نفسهایشان، گوشت بدنشان، در نهایت استخوانهایشان. همهی خاطرات آنها متوقف میشود. این اتفاق هم ناراحت کننده است و هم طبیعی. با…
نوشتن از شب یلدا و داستانهای شیرینی که این شب برای ما تداعی میکند آن چیزی نیست که حداقل امشب دلخواهم برای نوشتن باشد، چراکه سالهاست همگان از این شب…
حدود پنج سال پیش و با انتشار آلبومی متفاوت به نام مدارا، که تلفیقی از موسیقی ایرانی، اسپانیای و الکترونیک بود، شهرام شکوهی وارد بازار موسیقی ایران شد. خواننده ای…
زندگی همه ما ها پر از داستان هایی است که گاه ما علت آن هستیم و گاه معلول آن، داستان هایی که ما را در خود غرق می کنند و…