روز نوشت / سالروز تاسیس / این من نیستم

You are currently viewing روز نوشت / سالروز تاسیس / این من نیستم

چشم می گشایم ، این دنیاست که در چشم من زل زده ، این دنیاست که مرا به خود می خواند ، این دنیاست که زنده است و این منم که اینجا مانده ام ، این منم که محکوم به زندگی هستم و این منم که نفس می کشم …
هرچند هرگز فراموش نخواهم کرد آنچه این روزگار نفرین شده با من کرد اما باید روزی بگذرم از آنچه بر من گذشته با اینکه گذشتنی نیست ، بی دلیل باید از این روزهای تلخ بگذرم ، بی دلیل باید زندگی کنم و بی دلیل باید بمیرم ، این تنها راهی است که همگان به من آموخته اند … هیچ چیز دلیلی ندارد و این یعنی همه چیز بی معناست ، عشق بی دلیل نفرت می شود و زندگی بی دلیل می میرد …
گاه توان باور آنچه در سایه من زندگی می کند را ندارم ؛ این من نیستم ، اما اگر این من نیستم ، پس در چه غرقم ، در دنیایی تاریک از پر نوری ؟ در دنیایی پر از پوچی و یا در دنیایی شاد از غصه ؟
این من نیستم ، باور دارم که من نیستم اما چرا تنها من این اعتقاد دارم و همگان به ماهیت من ایمان دارند همانطور به روشناییی روز و تاریکی شب ! دلیل این تناقض در چیست ؟ … فراموش کردم که دلیلی نمی خواهد ! بی دلیل من نفرت انگیزم و همه دوست داشتنی ! مگر در این دنیا برای چیزی دلیلی وجود دارد ؟
باز هم همان داستان همیشگی ، سال به سال داستان زندگی من تکرار می شود و باقی دنیا نظاره گر این سریال پر هیجانند که هر قسمتش سالی از عمر من است ! تنها می توان بگویم شاد باشید که  قسمت دیگری از این سریال تیره و تار تمام شد ! قسمت جدید در راه است ! منتظر باشید …
آری امروز هم ناخواسته چشمان من باز شد و دنیا همان دنیاست ! نه مرگی ! نه دنیای دیگری ! نه هوای تازه ای ! نه آسمان صافی ! نه من دیگری !  همه چیز همان چیزیست که تا دیروز بوده ! همان چیزی که پارسال بوده ! همان چیزی که ۲۲ سال است بوده … همان چیزی که من نیستم !
+ امروز دومین سالروز تاسیس وبلاگ شب مرگ است ! وبلاگی که در همه لحظات تنها همراه من در این دنیای فانی و مجازی بوده است ! هرچند بیست و دومین سالروز تولد من همه مصادف با این روز زیبا شده و شیرینی سالگرد تاسیس بلاگم را بر من زهر کرده است ! اما بازهم شادم که امروزم را نیز با بلاگم تقسیم کرده ام …

آرش پاکروش
۱۱/۷/۱۳۹۱

دیدگاهتان را بنویسید