سه روز از زلزله ۷٫۳ ریشتری کرمانشاه میگذرد و مراحل امداد، نجات، اسکان و تأمین مایحتاج زندگی زلزلهزدگان در حال انجام است. محمولههای چادر، آب و سایر اقلام مورد نیاز مردم از مسیرهای مختلف به سمت شهرها و روستاهای متأثر از زلزله کرمانشاه در حرکت هستند. دولت، نیروهای مسلح، هلال احمر و سایر نهادهای کشوری، نظامی و خیریه در کنار عموم مردم در حال ارسال محمولههای امدادی به غرب کشور هستند. محمولههایی که همان لحظات اولیهی زلزله کرمانشاه شاهد بسته بندی و ارسال آن به مناطق حادثه دیده بودیم و هستیم.
پیامهای تسلیت رهبری، روسای قوا و دیگر مسئولان ارشد کشور در کنار ابراز همدردی دولتها، نهادهای بینالمللی، رسانهها و چهرههای مشهور داخلی و خارجی و نیز حضور رییس جمهور، وزرا و فرماندهان نظامی در مناطق حادثه دیده هم بخشی دیگر از وقایع این چند روز بوده است.
نگاهی گذرا اما نزدیک به اتفاقات این چند روز در مناطق زلزله زده، خصوصاً برای کسی مثل من که در نزدیکی محل حادثه هستم، تلفیقی از تضادهای همیشگی ما مردم ایران را به همراه دارد. اگر از ناهماهنگی گروههای امدادی در ساعات اولیه زلزله بگذریم، آنچه بیشتر از همه به چشم میآید، برخورد مردم ما با این حادثه است.
حمایتهای مردمی و زلزله کرمانشاه
زلزله کرمانشاه شور عظیمی در میان مردم برای کمک به هموطنان و جمع آوری و ارسال انواع محمولههای امدادی به پا کرده است. در همهی شهرهای ایران، از غرب تا شرق و از شمال تا جنوب و حتی در شهر کرمانشاه که خود نیز متأثر این زمین لرزه بوده، مجموعههای عظیمی از کمکهای خودجوش مردمی برای حادثه دیدگان جمع آوری شده و محمولهها گاه با همکاری نهادهای دولتی و امدادی و گاه بدون همکاری آنها، یکی پس از دیگری به سمت مناطق آسیب دیده ارسال میشود.
تیترهای خبری روزنامهها، تلویزیون و در مجموع همهی رسانههای دیداری و شنیداری مختلف، شاهدی بر این مدعاست؛ اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران از این حادثه غمبار متأثرند و به هر شکلی که شده سعی در کمک رسانی به مردم حادثه دیده دارند. تلگرام و اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی پر است از پیامها، تصاویر و ویدیوهایی که هر یک به نوبهی خود گوشهای از غم این مصیبت را به تصویر میکشند و هر کسی به نحوی سعی در همدردی و کمک به حادثه دیدگان دارد.
در کنار همهی این تصاویر زیبا از امداد و همدردی مردم به همنوعان و هموطنان، هستند کسانی که مثل همیشه در حال سو استفاده از وضعیتند و به سودجویی خود مشغولند. شدت فعالیت این شبه انسانها به حدی است که اگر به تیترهای رسانههای رسمی، مثل ایرنا و ایسنا، نگاه کنید، ردپای این افراد را در خبرها میبینید. سرقت از محمولههای امدادی در گردنهها و جادههای منتهی به شهرهای زلزلهزده، دریافت پول از مردم به نام کمک به زلزله زدگان، بازار سیاه چادر و پتو در مناطق زلزله زده، جا زدن خود در میان زلزله زدهها برای دریافت کمکهای رایگان دولتی و مردمی و اعلام شماره حسابهای جعلی برای واریز کمکهای نقدی مردم در فضای مجازی فقط بخشی از اعمال سودجویان است. اینها را بگذارید در کنار نوزادان، کودکان و خانوادههایی شبهایش را بیچادر و پتو سر میکنند و در سرما ماندهاند.
ناکارآمدی نهادهای مدیریت بحران، خرابی ساختمانها، تخریب زیرساختها، تخریب بیمارستانهای نوساز، نبود آب و برق و بسیاری مشکلات دیگر، همه و همه درست. اما در این شرایط نباید ما به فکر هم شهری، هم استانی و هم وطن خود باشیم؟ بهتر نیست کمی با هم مهربانتر باشیم؟ مگر سود فروش چند چادر و پتو چقدر است؟ یعنی از مرحلهی جوک، شوخی و سلفی گذشیتم و حالا به مرحلهی سرقت از محمولهی امدادی رسیدیم! یعنی جان همنوع ما ارزشش از یک چادر کمتر است؟ آیا رفتارمان باید به گونهای باشد که محمولههای امدادی نیاز به اسکورت نظامی داشته باشند؟ غم از دست دادن عزیزان برای این مردم کافی نیست؟ واقعاً این مسیر به کجای میرسد…