هنوز یک روز هم از پایان فصل ششم سریال محبوب بازی تاج و تخت نمی گذرد اما بازار نظرات، نقدها و پیش بینی ها در مورد فصل و حتی فصول بعدی این سریال داغ است. فصلی که مثل فصول قبلی فرازها و فرودهای بسیاری داشت و برخی قسمت ها پرطرفدار و برخی نیز پر انتقاد بودند.
شاید تفاوت اصلی این فصل با فصل های پیشن را بتوان روند پیشرفت داستان داسنت چراکه بالاخره در بازی تاج و تخت همه چیز همانطور پیش رفت که پیش بینی می شد و همه نقش آفرینان اصلی داستان به جایی رسیدند که بسیاری از بینندگان انتظارش را داشتند. در این فصل برخلاف فصول قبلی اتفاقات پیش بینی پذیرتر شدند و دوری جورج. آر. آر. مارتین از فیلم نامه نویسان تأثیرش را بر روند داستان گذاشت و برخلاف فصول قبلی غافل گیری های داستان کمتر شد و اینبار نه تنها شخصیت های محبوب داستان کشته نشدند بلکه برخی از آن ها نیز پس از مرگ به زندگی بازگشتند.
به هر حال آنچه این فصل، خصوصاً دو قسمت پایانی این سریال را از قسمت های قبلی جدا کرد، نمایشی جذاب و منحصربفرد از نبردی بزرگ در قسمت نهم، در کنار نوید فصلی پرتلاطم و هیجان انگیز برای سال آینده در قسمت دهم است.
تحقق پیشگویی درباره فرزندان سرسی لنیستر و نهایتاَ دستیابی او به تاج و تخت هفت پادشاهی، مشخص شدن نسبت واقعی جان اسنو با ند استارک و تکیه زدن او بر تخت پادشاهی شمال، اتحاد ساکنان آن سوی دریا و لشکرکشی دنریس تارگرین، برملا شدن آرزوی دیرین لرد بیلیش برای نشستن بر تخت آهنین، در کنار آمدن زمستان و آمده شدن پادشاه آنسوی دیوار برای حمله، فصل هفتمی پر حادثه را نوید می دهد. شاید این جمله از گلستان سعدی که “دو پادشاه در یک اقلیم نگنجد” بیانگر وضعیت سرزمین با دو مدعی پادشاهی را بیان می کند اما حضور این پنج مدعی اصلی در کنار مدعیان کوچک و بزرگ دیگر داستان، خبر از بازی بزرگی می دهد که نبردهای خونینی را بار خواهند آورد و تاج و تخت مالکان دیگری خواهد داشت. در کنار این اتفاقات نباید از جریان زندگی آریا استارک، کلاغ سه چشم و سایر افراد موثر در جریان داستان نیز غافل شویم، چراکه مثل فصل های قبل اتفاقات کوچک و جزئی نیز قادر به تغییرات بزرگی هستند.
شاید اتمام فصل ششم با تصویری از شادی همه مدعیان اصلی تاج و تخت و نوید فصلی پر افت و خیز تنها نکته جالب این فصل باشد و بتواند اندکی صبوری بینندگان برای مشاهده فصل بعد را افزایش دهد.
فصل ششم بازی تاج و تخت
