تاریکخانه / پرواز
شاید گوشه ای دنج و ذهنی مشوش برای نگارش آلام کافی باشد اما درد حاصل از نوشتن دردها به خودی خود همواره عاملی است برای ننوشتن. شاید فرار از همین…
شاید گوشه ای دنج و ذهنی مشوش برای نگارش آلام کافی باشد اما درد حاصل از نوشتن دردها به خودی خود همواره عاملی است برای ننوشتن. شاید فرار از همین…
دلتنگم دلتنگ چه کسی؟ دلتنگ عشقم ! دلتنگ خاطراتم! او کجاست؟ نمی دانم ! می خواهی بدانی کجاست ؟ نه ! نمی خواهم بدانم کجاست ! پس چه می خواهی…
زیر خاک نا امیدی گور من شده یه خونه این همه عشق و تنفر تا هبوط با من می مونه با یه شاخه ی گل رز روی خاکم اشک ریختی…
خاکی تر از همیشه آسمان سرد و روشن در قلب من نشسته ابرها دور از سپهر باران یسیر و تنها خاک و فلک یکی اند آنی که تو نباشی آب…
فرشته توی گور بی کسی هام کنج این اتاق خسته زندگی معنی نداره وقتی عشق راهمو بسته من اسیر حیله عشق توی این زندون نشستم واسه آزادی از بند دل…
آسمان روی دگر شد گویی دنیایم سراب است سرابی به رنگ چشمت تنها بهر من عذاب است عذاب این غم سنگین تاب از جان من ربوده دل خوشی این دل…
این دنیای ویران من است ؛ جهانی پر از نیستی و مرگ ، به شومی عشق ، به زیبایی نفرت ، به کمال نیرنگ و به پستی صداقت ، در…
جان آدم را چه شد در سر آغاز جهان در خیال آدمی در دل تنگ حوا پشت آدم را شکست مرگ فرزند خلف پشت در پشت هم دشنه در آغوش…
رو در روی هم دو دل بی هم نفس همسفر تا بیکران عاشقند تا آشیان عشق تو در قلب من یاد من در فکر تو روحمان در جلد هم چه…
این روزها که تنهایی رفیقم شده و خاطرات تو دنیایم، همه چیز برایم رنگ و بوی دیگری دارد، گویی دیگر هیچ چیز آن طور نیست که باید باشد، زندگی ناسازگارتر…