داستان روزگار تنهایی / پیشگفتار
روزگار ما همواره میگذرد، شیرین و تلخ، روزی غرق در آن میشویم و از آن لذت میبریم و روزی مغلوبش میشویم و سختترین عذابها را تجربه میکنیم... گاه غرق در…
روزگار ما همواره میگذرد، شیرین و تلخ، روزی غرق در آن میشویم و از آن لذت میبریم و روزی مغلوبش میشویم و سختترین عذابها را تجربه میکنیم... گاه غرق در…
روزها در گذرند، من، تو و همهی آنچه که ما دنیا مینامیم میگذرند... بد وخوب، سخت وآسان، تلخ و شیرین... چه ظاهراً و چه واقعاً، همه پذیرفتهایم که اینجا محل…
خودِ تو، همواره بدترین دشمنی است که میتوانی ملاقتش کنی؛ دروغهایت در غارها و جنگلها در انتظار خودت هستند. به تنهایی باید راه رسیدن به خودت را بپیمایی! راهت به…
همه ما تنها هستیم، تنها متولد می شویم، تنها می میریم و -بر خلاف مجله های عاشقانه- باید روزی به گذشته ی زندگیمان بنگریم و ببینیم، بر خلاف همه شراکت…
همینجا می نشینم، آنسوی جاده، پشت همین دیوار و در پستوی سایه ها، غرق می شوم در دلهره ای که دنیایم را فرا گرفته، گذشته را آرزویم کرده و آینده…
داستان تنهایی ادامه دارد... مثل همیشه، همین جا، کنج همین اتاف و با همین حال و روز، نه تغییری به وجود آمده و نه تغییری به وجود می آید. روزها،…
تو بن بست نگاه تو سکوتم تو دلم فریاد خیال روز رویاییم بدون تو میره بر باد کنارم هستی و اما ندارم تو دلت جایی تو میخوای عاشقت باشم بشم…
دل خسته دوباره باز شدم دلتنگ با فکرای تو بیدارم تو این دنیای تنهایی فقط عشق تو رو دارم . منم و این دل تنها که بی تو داره می…
همه چیز در تفکر ما خلاصه می شود، همه اتفاقات، همه پیروزی ها، همه شکست ها، همه عشق ها و همه نفرت ها؛ مهم نیست در بیرون از ما چه…
تو این دنیای ویرونه یه چیزی گم شده انگار که بازم غرق اشک میشم می مونم شب و روز بیدار چه دردی تو دلم دارم همه چی رنگ غم داره…