سپید / زنده
داستان رو به زوال سرنوشت من تمام وقت رفتن از جهان تو رسید بی تو خانه گور من برزخ و روز جزاست با مجازات روبرو مرگ و اعدام بند و…
داستان رو به زوال سرنوشت من تمام وقت رفتن از جهان تو رسید بی تو خانه گور من برزخ و روز جزاست با مجازات روبرو مرگ و اعدام بند و…
نفسام رو به شماره پای تقدیر رو گلومه منم که بی تو و عشقت زندگیم دیگه تمومه سرنوشت من همینه نفرتت بی حد و بی مرز تقدیرو خدا نوشته نمیره…
دلتنگم دلتنگ چه کسی؟ دلتنگ عشقم ! دلتنگ خاطراتم! او کجاست؟ نمی دانم ! می خواهی بدانی کجاست ؟ نه ! نمی خواهم بدانم کجاست ! پس چه می خواهی…
توی خلوت یه کافه همه چی مثل همیشس قهوه و فنجون گرمش گل سرخم روی میز هس باز همون عطر گل رز باز همون آهنگ ساده دود و آتیش یه قلب…
توی بن بست ِ یه فکرم تک و تنها تو خیابون خیس میشه هر قطره اشکم با خیال سیل ِ بارون چتر من قلب شکسته زندگیم مرگ و عذابه کورم…
نزدیک تر از همیشه در آغوش تو هستم هرگز باور ندارم چشم به این حادثه بستم نگاهم رو به نیستی سیاهی در درونم سایه ای سخت بر من بر بخت…
خیانت! این رازی است به بزرگی وجدان ! اگر وجدانی باشد ، اگر انسانی باشد ، اگر انسانیت باشد ، اگر عشق باشد ... خیانت، حسی به بزرگی دنیای من…
آن روز را به خاطر داری ؟ نمی دانم ، چه روزی ؟ همان روز زیبا ، همان روز پر خاطره ! چگونه به خاطر بیاورم ؟ چشمانت را ببند…
هنوز هم باور دارم که من و این تن پوش سیاه و تاریک متعلق به هم هستیم ، دیر زمانی است که این سیاهی مرا در آغوش گرفته و رهایم…
نیم نگاهم به دل و روی قلبم به خدا جاده در حسرت من آرزو در پس راه این سفر سهم من است از خیال زندگی می روم سوی خودش آنکه…