خاطرات سیاه من / مسافر زمان

You are currently viewing خاطرات سیاه من / مسافر زمان

گذشته و آینده ….
دو کلمه با دنیایی از معنی و تضاد … دو کلمه با دنیایی از مفهوم … چه کسی می تواند ادعا کند که همه چیز را از گذشته و آینده می داند ؟ گذشته ای که گذشت ، با همه فرصت های سوخته و خاطران رنج آورش ، آینده نیز خواهد گذشت با همه آرزو های بر باد و رویا های دست نیافتنی اش .
به راستی مفهوم گذر زمان را چه کسی به انسان آموخت ؛ آیا فرتوت شدن جسم ناتوان آدمی نمادی از گذشت رمان است ؟ آیا پیشرفت های آدمی نشانی از گذر زمان در بر می گیرد ؟
نیم نگاهی به زندگی همه ما ، پرده از اسراری بر خواهد داشت که هرگز نمی بینیم ، یا درست تر این است که نمی خواهیم ببینیم ! همه ما مسافر زمان هستیم ، مسافر زمان خود ، زمانی که در آن متولد می شویم و می میریم . زمانی که در تکرار تقدیرش اسیریم . اسارتی که هیچ یک از ما نمی پذیریم و به طریقی از آن می گریزیم . هر یک از ما راهی را برای فرار از این تکرار برای خود می سازیم ، هر نفر بسته به تخیلش راهش را پیدا می کند ، راهی که گاه سخت پیچیده و گاه ساده و سهل است . عشق ، نفرت ، آرزو ، شغل ، جاه طلبی ، قدرت و … تنها بازی بزرگی است که ما برای فرار از این سفر کسل کننده در زمان شروع می کنیم و یا جزئی از آن می شویم و چشم بر همه واقعیت ها می بندیم … نمی بینیم آنچه برایش زنده ایم … حس نمی کنیم آنچه حقیقت دارد …

گذشته و آینده تنها دو کلمه برای بیان سفری دروغین در زمان است که ما حقیقتش را به خود تلقین می کنیم …
دروغی به بزرگی دنیایی که می سازیم … دورغی تسکین بخش … دروغی به بزرگی مفهوم واقعیت … دروغی حقیقی !!!!

دیدگاهتان را بنویسید