برگردان / آغازی نو

You are currently viewing برگردان / آغازی نو

همه ی آن چیزی که من خواستم، یک زندگی بود که می توانستم در آن خودم باشم و این مشکلی نداشته باشد. نه نیازی به پول و اموال دارم و نه نیازی به دوستانی صمیمی که در سفرم همراهم باشند. به هر حال، من هیچگاه انسان ها را به درستی درک نکردم و به نظر می رسد آن ها نیز هرگز به خوبی مرا درک نکردند. همه ی چیزی که من می خواستم، هنر من و شانس ساخت جهان خود من، واقعیت خود من بود. یک راه باز می خواستم که هر روز آغازی نو باشد…

آغازی نو ، ترجمه ی آزاد بخشی از کتاب جاده خالی و بطری های شکسته اثری از شارلوت اریکسون، نویسنده، ترانه سُرا و تهیه کننده معاصر سوئدی است.

تصویر: نقاشی یک شروع تازه اثری از Gill Bustamante نقاش معاصر.

All I wanted was to live a life where I could be me, and be okay with that. I had no need for material possessions, money or even close friends with me on my journey. I never understood people very well anyway, and they never seemed to understand me very well either. All I wanted was my art and the chance to be the creator of my own world, my own reality. I wanted the open road and new beginnings every day…

― Charlotte Eriksson, Empty Roads & Broken Bottles

آغازی نو

دیدگاهتان را بنویسید