سال ۱۳۹۶ هم گذشت، سالی که شاید سختترین لحظات زندگی من در آن رقم خورده باشد، سالی که شاید نهایت درد را در آن چشیده باشم و سالی که برایم جز تلخی حاصلی نداشت هم گذشت. مثل همهی سالهای قبل، ۹۶ هم رفت و ۹۷ آمد. مثل همیشه با امیدهای فراوان به شادمانی در روزهای آتی و آرزوهای بسیار برای خوشبختی. حالا من هستم و نوروز و داستان روز از نو من!
سبزهها آراسته میشوند، شمعها روشن، ماهیان در آب غوطه ور، تخم مرغها رنگ رنگی و سنبلها شکوفا. سفرهای دیگر با هفت سینی به نشانهی روح زندگی و آرزوهایی که در لحظهی تحویل سال نجوا میشوند. سال، سال جدید است و راه، راهی دیگر. به تأسی از گریز طبیعت از چنگال سرمای سرد زمستان و آغاز سبزی بهار، سال جدید ما نیز آغاز میشود و راهی نو در پیش روی ماست. همه چیز برای تغییری بزرگ آماده است…
چه سود که این تغییر بزرگ نیز بیفایده خواهد ماند، دستِکم برای بسیاری از ما و صد البته برای طبیعت سبز و با طراوت پیرامون ما. باز هم مثل هر سال در ورطهی تکرار خواهیم افتاد و باز هم تابستان و پاییز و زمستان خواهند آمد. تکرار مکرر تکرار.
روز از نو
بیایید امسال را سنت شکنی کنیم، به جای آرزوهای شیرین و رنگارنگ، فقط یک چیز را آرزو کنیم، سالی خالی از تکرار. یک ماجراجویی جدید در یک دنیای جدید. نبردی تازه برای دست یابی به روایتی متفاوت از زندگی تکراری جهانی که خسته از تکرار است. روزهایی که از اتفاقات پیشین خالی هستند و هر آنچه در مقابل ما قرار میگیرد تجربهای جدید باشد. شاید بهتر باشد سالی پر از بیتجربگی را آرزو کنیم و برایش گام در مسیری سختتر از همیشه بگذاریم.
شاید این فقط آرزوی من باشد و شاید آرزوی چندین و چند نفر، نمیدانم! شاید در این آرزو هم مثل همیشه تنهای تنها هستم و فقط خودم هستم و خودم. نمیدانم! اما این راه جدید من است. راهی که در آن تمام تلاشم را برای دوری از سقوط در ورطهی تکرار خواهم کرد. شاید دفتری جدید به نام روز از نو مجالی باشد برای نوشتن از این روزهای دوری از تکرار و داستانهایی که دیگر رنگ و بوی تکرار ندارد.
سال نو مبارک