تو در چشم دلم بیدار
تو خوابی، بیپایانی
تو نوشداروی مرگ من
تو بر هر درد، درمانی
تو در بند بند من زنده
چو خون جاری رگها
نفسهای مرا علت
تو جانِ منِ ویرانی
تو عشق ناب دنیایم
تجلیگر رویایی
برای روح تاریکم
تو همچو نور ایمانی
در این روز و شب تنها
که غم بر زندگی چیره
خوشا جان و دلی را که
دمادم تو، مهمانی
نشاید راه شیرینی
به سوی روز کامیابی
تو تقدیر همه عالم
تو بر هر راه، پایانی
چشم دلم
همه عالم اگر مرده
هزاران کالبد، خالی
مسیحای دلم هستی
تو روحم سوی خود، خوانی
مگر در لحظه پایان
خیالت از من برگیرند
تو در هر لحظه و آنم
تو در هر فکر، پنهانی
چه فکرم غرق نسیان و
چه مرگ بر جان من آید
جهان گر پایان بیند
تو در قلبم، میمانی
تو عشق اول و آخر
تو معنای خیال من
تو مفهوم ماندنها
تو در هستی من، جانی
+ تصویر: نقاشی چشم دل اثری از مت مرسر نقاش معاصر امریکایی.
برای مشاهدهی سایر ترانههای من میتوانید بخش ترانه را دنبال کنید؛ همچنین میتوانید با ارسال ترانهی خود از طریق مسیرهای ارتباطی موجود مثل فرم تماس با من و صفحات اجتماعی شخصی من در رسانههای اجتماعی، ترانه را با نام خود در ایپیبلاگ منتشر کنید. مطالب ارسالی شما در بخش نوشتار مهمان سایت منتشر خواهد شد.