او را خواهی یافت؛ برگردان نوشتاری زیبا از باب مارلی

You are currently viewing او را خواهی یافت؛ برگردان نوشتاری زیبا از باب مارلی

به باور من، تنها یک بار در زندگی کسی را خواهی یافت که بتوانی دنیایت را حول او بسازی. با او از چیزهایی سخن بگویی که هرگز با هیچکس در میان نگذاشته‌ای، و او با تمام وجود به تو گوش دهد و بخواهد که بیشتر از تو بشنود. با او امیدهایت برای آینده، رویاهایی که هرگز به واقعیت نپیوسته، اهداف که هرگز به آن‌ها دست نیافته‌ای و تمامی شکست‌هایی که زندگی بر سر راهت قرار داده است را بازگو کنی. آنگاه که اتفاقی خارق‌العاده روی می‌دهد، بی‌صبرانه در انتظار شرح دادنش برای او هستی و می‌دانی که او در هیجان تو شریک خواهد شد. آنگاه که ناخوش احوالی، او از گریستن با تو، و آنگاه که کاری احمقانه می‌کنی، او از خندیدن با تو شرمسار نمی‌شود. او هرگز احساسات تو را جریحه‌دار نمی‌کند و موجب آن نمی‌شود که احساس کنی به اندازه‌ی کافی خوب نیستی، بلکه تو را حمایت می‌کند و آنچه در تو خاص و حتی زیباست را به تو نشان می‌دهد. وقتی در کنارت است، تنها احساس آرامش می‌کنی و خبری از فشار، حسادت یا رقابت نیست. تو می‌توانی خودت باشی و هراسی از افکار او درباره‌ی خود نداشته باشی، چراکه او تو را برای آنکه هستی دوست دارد.

چیزهایی نظیر یک خط نوشته، یک ترانه یا قدم زدن، که برای اکثر افراد پیشِ پا افتاده هستند، برای تو به گنجی ارزشمند بدل می‌شوند که آن‌ها را قلبت نگه داشته و تا ابد گرامی خواهی داشت. خاطرات کودکی دوباره زنده و شفاف می‌شوند، گویی دوباره جوان شده‌ای. رنگ‌ها براق‌تر و زیباتر می‌شوند. خنده به بخشی از زندگی تو بدل می‌شود، در حالی تا پیش از آن، به ندرت می‌خندیدی و یا اصلاً نمی‌خندیدی. یک یا دو تماس تلفنی در طول روز، به تو در گذران یک روز کاری طولانی کمک می‌کند و همیشه لبخند را بر لبت می‌نشاند. در حضور او، نیازی به مکالمه‌های طولانی نیست، بلکه با بودنش در کنارت سکوتی آرامش‌بخش حکم‌فرما می‌شود. چیزهایی که تا پیش از این برای تو جالب توجه نبوده‌اند، جذاب می‌شوند، چراکه می‌دانی آن‌ها برای کسی که برای تو خاص هستند، جذابند. در هر فرصت و هر کاری که انجام می‌دهی، به او می‌اندیشی. چیزهای ساده نظیر آسمان صاف و آبی، نسیمی آرام یا ابری بارانی در افق، او را به خاطرت می‌آورند.

بیشتر بخوانید:  داستانک چهار دروازه ذهن، برگردان بخشی از کتاب نامِ باد اثر پاتریک راتفوس

آغوش قلبت را به روی او می‌گشایی، هرچند می‌دانی که ممکن است قلبت را بشکند، و با گشودن آغوشِ قلبت به روی او، عشق و لذتی را تجربه می‌کنی که هرگز خوابش را هم نمی‌دیدی. در خواهی یافت که آسیب‌پذیر بودن، تنها راهی است که چشیدن لذت واقعی را برای قلبت ممکن می‌کند، لذتی که آنقدر واقعی است که تو را می‌ترساند. دانستن اینکه یاری واقعی و معشوقی داری که تا انتها با تو خواهد ماند، به تو قدرت می‌دهد. زندگی به کل متفاوت، هیجان‌انگیز و ارزشمند به نظر می‌آید. تنها امید و امنیت تو این است که بدانی او بخشی از زندگی تو است.

او را خواهی یافت نوشتاری از باب مارلی

او را خواهی یافت برگردان آزاد و همراه با تصرف نوشتاری زیبا از باب مارلی، ترانه‌سرا، نوازنده و فعال اجتماعی جاماییکایی است.

+ تصویر: نقاشی گرافیکی بر روی شیشه‌ی به نام باب مارلی اثری از دنیل بورگریو هنرمند معاصر فرانسوی.

بیشتر بخوانید:  پاییزِ لذیذ؛ برگردان نوشتاری کوتاه از ماری آن اِوانز

Only once in your life, I truly believe, you find someone who can completely turn your world around. You tell them things that you’ve never shared with another soul and they absorb everything you say and actually want to hear more. You share hopes for the future, dreams that will never come true, goals that were never achieved and the many disappointments life has thrown at you. When something wonderful happens, you can’t wait to tell them about it, knowing they will share in your excitement. They are not embarrassed to cry with you when you are hurting or laugh with you when you make a fool of yourself. Never do they hurt your feelings or make you feel like you are not good enough, but rather they build you up and show you the things about yourself that make you special and even beautiful. There is never any pressure, jealousy or competition but only a quiet calmness when they are around. You can be yourself and not worry about what they will think of you because they love you for who you are.

The things that seem insignificant to most people such as a note, song or walk become invaluable treasures kept safe in your heart to cherish forever. Memories of your childhood come back and are so clear and vivid it’s like being young again. Colours seem brighter and more brilliant. Laughter seems part of daily life where before it was infrequent or didn’t exist at all. A phone call or two during the day helps to get you through a long day’s work and always brings a smile to your face. In their presence, there’s no need for continuous conversation, but you find you’re quite content in just having them nearby. Things that never interested you before become fascinating because you know they are important to this person who is so special to you. You think of this person on every occasion and in everything you do. Simple things bring them to mind like a pale blue sky, gentle wind or even a storm cloud on the horizon.

You open your heart knowing that there’s a chance it may be broken one day and in opening your heart, you experience a love and joy that you never dreamed possible. You find that being vulnerable is the only way to allow your heart to feel true pleasure that’s so real it scares you. You find strength in knowing you have a true friend and possibly a soul mate who will remain loyal to the end. Life seems completely different, exciting and worthwhile. Your only hope and security is in knowing that they are a part of your life.”

— Bob Marley

دیدگاهتان را بنویسید