ترانه / بیهوده
من بی تو بیهوده از زندگی سیرم میدونی که بی تو هر لحظه میمیرم میمیرم و اما مردن نهایت نیست تصویرت تو ذهنم عین خیالت نیست تو در منی و…
من بی تو بیهوده از زندگی سیرم میدونی که بی تو هر لحظه میمیرم میمیرم و اما مردن نهایت نیست تصویرت تو ذهنم عین خیالت نیست تو در منی و…
استر پرسید: چرا همهي مردم غمگین هستند؟ پیرمرد در پاسخ گفت: ساده است، همهي آنها اسیر گذشتهی خود هستند. همه باور دارند هدف اصلی زندگی، پیروی کردن از یک طرح…
گاه با خود میاندیشم که عشق با من چه کرده، فرجامش چه بوده و چه در من نهاده است، شاید هیچ چیز، شاید همه چیز، دستِ کم من ماندهام و…
دور ماندن از تو شاید بزرگترین عذابی است که این روزهای مرا فرا گرفته است. میان من و تو فرسنگها فاصله افتاده و هیچ چیز و هیچ کس تلاشی برای…
تا همیشه بودنت اینجا محاله خودمم اینو می دونم آخرش رسیدنی نیست ولی بازم پات می مونم چه تو اینجا باشی پیشم چه تو باشی دور یه دنیا واسه من…
همیشه برای من نگاهی به گذشته به مانند نظاره کردن آینده در آینهی بودنها و نبودنهایم بوده است، چه زمانی که در تلخترین روزهای عمرم باشم و چه زمانی که…
احساس میکنیم سالهاست که در اینجا مدفون شدهام، کنج همین اتاق، کنار همین دیوارهای سیاه، زیر همین سایههای بی رنگ و در قعر روزگار سیاهی که پایانی ندارد. در این…
تو شایسته کسی هستی که با تک تک تپشهای قلبش عاشق تو باشد، کسی که مدام در فکر تو باشد، کسی که لحظه لحظه هر روزش را تنها به این…
همینجا می نشینم، آنسوی جاده، پشت همین دیوار و در پستوی سایه ها، غرق می شوم در دلهره ای که دنیایم را فرا گرفته، گذشته را آرزویم کرده و آینده…
تو هستی تو این دنیای ویرونم تک و تنها و بیهوده هزار سال موندن و مُردن مثِ یه خواب می مونه یه خواب پوچ و بی معنی که بیداری ازش…