ترانه / پنج خط ترانه
پنج خط ترانه اول قصه همینه شادی و امید و نیرنگ بازی و نقش و نگارو آخرش دشمنی و جنگ .......... تک و تنها و غریبم قلبم از غم پاره…
پنج خط ترانه اول قصه همینه شادی و امید و نیرنگ بازی و نقش و نگارو آخرش دشمنی و جنگ .......... تک و تنها و غریبم قلبم از غم پاره…
" صدا " آخرین قسمت از فصل اول داستان پایان است ... فریادهای ناامیدانه وغم بار سایه ای تاریک که در کنج اتاق بی حس و تنها زجه می زد…
اتاقی تاریک با پرده هایی کشیده ، دیواری سیاه و در ِ بسته ، نوری نبود و تنها تاریک بود و سکوت . به سختی می شد جایی را دید…
کوچه ای معمولی ، با چند درخت کوتاه و بلند ، آسفالتی سیاه همراه به چند لکه قیر ، پر از ساختمان های چند طبقه ، چند گنجشک فرود آمده…
همیشه در زندگی انسان روزهایی وجود دارند که غم سراسر وجودش را فرا می گیرد و ناراحتی و غصه سهم لحظه لحظه هایش می شود . شاید آنچه که از…
دوزخ در این حال تماشایی نفسها رنگ مرگ دارد نشاید این دم آخر کسی بر قبرم اشک بارد نفسگیرست و بی رویا منم محکوم این نسیان قضای من همین باشد…
نفسام رو به شماره پای تقدیر رو گلومه منم که بی تو و عشقت زندگیم دیگه تمومه سرنوشت من همینه نفرتت بی حد و بی مرز تقدیرو خدا نوشته نمیره…
نفس کنارت حس من نفرت کنارم حس تو شادی واست اصلا مهم نیست که چه زجری به دلم دادی یه روزی من شدم عشقت یه روز عشقت یکی دیگس به…
اتاقی تاریک ، میز تحریری معمولی ، چند عکس و کاغذهای مچاله شده روی زمین ، نور کم سوی موبایلی که روی تخت بود وصدای موزیکی که به سختی به…