سال نو، دفتر نو؛ ساقط از روزهای سقوط می‌گوید…

You are currently viewing سال نو، دفتر نو؛ ساقط از روزهای سقوط می‌گوید…

سال نو آغاز شده و همه چیز در حال نو شدن است،‌ از طبیعت گرفته تا دنیای انسان‌ها. آغاز سال جدید، آغاز نوشتار فصلی دیگر از دفتر زندگی همه‌ي ماست. فصلی جدید که مانند فصول پیشین، مالامال است از رویاها و خیالات شیرین. آرزوهای کوچک و بزرگی که هدف‌های ما در این سال و سال‌های پس از آن هستند و گاه بدان‌ها دست خواهیم یافت و گاه ساقط می‌شوند…

به مانند سال‌های پیشین، آغاز امسال هم آغاز دفتری جدید در نوشتار‌های من است. سال گذشته را با سال مرگ سر کردم و از روزهایی نوشتم که مرگ را در آن‌ها تجربه کردم و از دنیایی گفتم که در آن اسیر شده‌ام. امسال اما می‌خواهم از روز‌هایی بگویم که آمالم ساقط می‌شوند و وجودم در تجربه‌ی سقوط‌های پی در پی زندگیم، می‌شکند. روزهایی که در سال‌های پیشین هم کم نبودند و بدون شک در سال‌های پیش رو هم کم نیستند.

از سقوط تا ساقط شدن

امسال را از سقوط و ساقط شدن خواهم گفت، از حسی که بارهای بار تجربه کرده‌ام و هرچند برایم بسیار تکراری است، اما هر بار دردناک‌تر از دفعات پیشین است. حیرت اگیز است که پس از همه‌ی این سال‌ها، هنوز هم سقوط مرا غافل‌گیر می‌کند و تکرارش هنوز تکراری نشده است. در لحظه‌ی موعود، حس سقوط همان طور که از نامش بر می‌آید،‌ چنان سریع بر وجودم رخنه می‌کند، که هنوز هم راه گریزی از آن نیافته‌ام.

شاید نوشتن راه گریزم باشد… شاید بازگو کردن گوشه‌ای از آنچه که روزها و سال‌هاست که در من جاری، تسکین بر دردهایم باشد… امیدوارم نوشتن از این حس تلخ، در سالی که خواهد آمد، مرهمی باشد بر آلام همه روزه‌ام و یاوری باشد برای عادت به این حس وحشت آفرین. ساقط دفتری از سقوط من است، سقوطی که آن به آن تجربه می‌کنم و سال به سال شدید‌تر می‌شود و برق آسا مرا خُرد می‌کند.

ساقط نوشتاری از سقوط‌های پیاپی یک انسان است…

+ تصویر: نقاشی «درخت ساقط شده» اثری از مایکل هاربولد نقاش معاصر امریکایی.

دیدگاهتان را بنویسید