عطری سرگردان؛ برگردان شعری بسیار زیبا از پابلو نرودا

You are currently viewing عطری سرگردان؛ برگردان شعری بسیار زیبا از پابلو نرودا

سرگردان در جنگل، شاخه‌ای شکستم
بنشست زمزمه‌‌ای بر لب خشکم:
شاید آوایِ گریستن بارانی
یا شکسته زنگی، یا پاره پاره قلبی
به چشم می‌آید چیزی در دوردستان
ژرف است و مرموز، در زمین پنهان
فریادی خاموش در پاییزی کلان
برگ‌های پژمرده، سیاه و گریان
جوانه‌ی فندق، برمی‌خیزد زین جنگل خیالی
می‌خواند آواز زیر زبانم، عطرش شد جاری
صعود می‌کند در ذهنِ آگاهم
ریشه‌ای از خود بر جا می‌گذارم
بانگ بر می‌آورد، زمینی که در آن کودکیم را گم کردم
و باز می‌ایستم، از عطری سرگردان زخمی می‌گردم

عطری سرگردان از پابلو نرودا

«عطری سرگردان» برگردان آزاد و همراه با تصرف شعری زیبا از پابلو نرودا، شاعر، سیاستمدار و دیپلمات شیلیایی است. نرودا که در سال ۱۹۷۱ برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات نیز شده است، اشعار بسیاری دارد که اکثر آن‌ها شهرت جهانی دارند. از آثار مشهور او می‌توان به بیست سرود عاشقانه و یک غم آوا، پستچی، من هستم، آوای جهانی، تاریک و روشنا، ما بسیاریم و خاطرات من اشاره کرد. اشعار پابلو نرودا همگی سرشار از مفاهیمی عمیق هستند که با زبانی شیوا و دلنشین، روایتی خیال‌انگیز را به مخاطب ارائه می‌کنند. شعر «عطری سرگردان» نیز یکی از همین اشعار عمیق و زیبا است که راوی بازگشت به محلی است که کودکی در آن سر شده و رایحه‌ای از گذشته در آن به مشام می‌رسد…

بیشتر بخوانید:  تیمار ناپذیر؛ برگردان شعری از ساموئل دنیل در نکوهش عشق

Lost in the forest, I broke off a dark twig
and lifted its whisper to my thirsty lips:
maybe it was the voice of the rain crying,
a cracked bell, or a torn heart.
Something from far off it seemed
deep and secret to me, hidden by the earth,
a shout muffled by huge autumns,
by the moist half-open darkness of the leaves.
Wakening from the dreaming forest there, the hazel-sprig
sang under my tongue, its drifting fragrance
climbed up through my conscious mind
as if suddenly the roots I had left behind
cried out to me, the land I had lost with my childhood–
and I stopped, wounded by the wandering scent.

Pablo Neruda

دیدگاهتان را بنویسید