تو را در خود مییابم
چو آیینه
آویخته
به دیوارِ خیال من
نگاهت
فانوسی نورانی
و پلکهایت
قاب چوبینی
به زیباییِ بارانی
کز ابر نوبهار ریزد
و عطرت
خوش نسیمِ نوروزی
وزان
در دهلیز قلبِ من
شبم
از وهم تو روشن
نگاهت
انعکاس نور
جهان از یادِ تو تابان
تو را در خود مییابم
چو نقشی دیرینه
غبارِ خاطراتِ پیر
نشسته
بر سنگِ این سینه
تو تصویری
از این رویا
در آن آیینهی کهنه
کدر
از گَردِ تنهایی
رها
از چنگِ تنهایی
و دستی میکشم بر خود
برین آیینهی حسرت
تو را در خود مییابم
همین شب
در همین رویا
تو را در خود مییابم
همه شب
در همه رویا…
شعر سپید تو را در خود مییابم
اگر شما هم از علاقهمندان به اشعار سپید هستید، میتوانید دستهی شعر سپید ایپیبلاگ (اینجا) را دنبال کنید. در صورتی هم که شاعر هستید، میتوانید اشعارتان را با نام خودتان در بخش نوشتار مهمان ایپیبلاگ منتشر کنید؛ برای این کار از بخش ارتباط با من و یا صفحات من در شبکههای اجتماعی مختلف استفاده کنید. و اگر هم بخواهید همین حالا کمی شعر بخوانید…
+ تصویر: عکس «انعکاس بینهایت» اثری از یائومی کوساما، نقاش، عکاس، مجسمهساز، طراح لیاس و نویسندهی معاصر ژادنی.