زندگی عبث
اگر قلبی را از شکستن
باز دارم
عبث نخواهم زیست
اگر زندگی کسی را از درد
برهانم
یا تسکین دهم دردی را
یا از مرگ رها کنم سینه سرخی را
تا دوباره بازگردد به آشیانهاش
گناهکار نخواهم زیست
تکه سنگ
چه شادمان است تکه سنگی
که تنها در جاده میزند پرسه
بیاهمیت به رهگذران
بی هیچ ترس و وحشتی
با کتی خاکی رنگ
همچو جهان گذران
مستقل همچو خورشید
میدرخشد
تنها یا با همراه
حکمی مطلق را
با سادگی تصادفی
میکند اجرا
زندگی عبث امیلی دیکنسون
زندگی عبث برگردان آزاد و همراه با تصرف دو شعر زیبا از امیلی دیکنسون، شاعر شهیر امریکایی است. در وصف نام امیلی دیکنسون چیز زیادی نمیتوان نوشت اما میتوان به این نکته اشاره کرد که تقریباً همهی اشعار او دارای نکاتی احساسی و عمیق هستند. شاید بهترین تعریف و تمجید برای این شاعر پرآوازه لقبی باشد که دکتر حسین الهی قمشهای او را نامیده است؛ دختر مولانا. لقبی که به واسطهی زبان ابهام آمیز دیکنسون برای او در نظر گرفته شده است. از این شاعر پرآوازه کتابهای بسیاری به چاپ رسیده است که اکثر آنها به فارسی نیز ترجمه شده است. همچنین در وصف و بررسی آثار او نیز کتب و مقالات مختلفی منتشر شده و همچنان نیز در حال انتشار است. ورای تمامی شک و تردیدهایی که در قرون پیشین دربارهی اشعار او وجود داشت، سالهاست که دیکنسون به عنوان شاعری نامدار در جهان مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است.
If I can stop one heart from breaking
I will not live in vain
If I can ease one life the aching
Or cool one pain
Or help one fainting robin
Unto his nest again
I will not live guilty
How happy is the little stone
That rambles in the road alone
And doesn’t care about careers
And exigencies never fears;
Whose coat of elemental brown
A passing universe put on
And independent as the sun
Associates or glows alone
Fulfilling absolute decree
In casual simplicity
Emily Dickinson