سال هشتم و بیست و هشتم!

You are currently viewing سال هشتم و بیست و هشتم!

هشت سال از آغاز به کار وبلاگ شخصی من، ای‌پی‌بلاگ گذشت. حالا این وبلاگ کوچک و مهجور به ایستگاه هشتم رسیده است. پس از فرازها و فرودها، پس از غم‌ها و شادی‌ها، پس از عشق‌ها و نفرت و پس از بودن‌ها و نبودن‌های بسیار، هنوز هم همه چیز اینجاست. سال هشتم هم تمام شد اما راه هنوز ادامه دارد…

شاید بودن در این وبلاگ کوچک و نوشتن از آنچه بر من می‌گذرد، تنها تسکین دردهای همه‌ی سال‌های زندگی من باشد. هنوز هم اینجا می‌نویسم، از همه چیز، از هیچ چیز و از تمامی آن چه هست و نیست. اینجا جایی است که بسیاری از داستان‌ها به پایان می‌رسند و بسیاری دیگر آغاز می‌شوند. اینجا دنیای من است، ویران اما زنده، تاریک اما جاری و فراموش شده اما کامیاب.

اینجا به من و تنهایی من مفهومی حقیقی بخشیده، غم‌هایم را در خود زنده نگاه داشته و زخم‌هایم را فراموش نکرده است. در این خانه‌ی مجازی، از هر کسی نشانی هست، از هر اتفاقی خاطره‌ای هست و از هر زخمی روایتی بر جای مانده است. اینجا گور من است، گوری که من هنوز در آن زنده هستم، می‌نویسم و از دنیایی دیگر با شما سخن می‌گویم…

بیشتر بخوانید:  هفت سال با ای‌پی‌بلاگ؛ برگی دیگر از دفتری برای یک عمر

سال هشتم از راهی بیست و هشت ساله

امروز اما فقط سالروز آغاز به کار وبلاگم نیست، امروز بیست و هشتمین سالروز ورود من به این جهان هم هست! حالا من هم در ایستگاه بیست و هشتم هستم و یک سال دیگر به مرگ نزدیک‌تر شده‌ام. یک سال پیرتر، یک سال دردمندتر و یک سال تنهاتر. امسال داستان هم همان است که همیشه بوده و من هنوز هم سایه‌ای از کسی هستم که باید باشم. همه چیز تکراری است و شاید امروز هم حرفی برای گفتن نباشد.

فقط می‌توانم بگویم سالی که در تقویم زندگی من گذشت، سالی سخت اما امیدوار کننده بود، سالی که در آن غم‌ها، دردها، شکست‌ها و ناامیدی‌های زیادی را تحمل کردم، اما از رهگذر آن دستاوردهای خارق العاده‌ای نیز داشتم. راهی که گذر از آن ممکن نبود مگر به کمک دوستی که نهایت صمیمیت را با او یافتم و برای اولین بار در همه‌ی عمرم، به معنای واقعی زندگی کردن و زنده بودن را در کنارش تجربه کردم…

بیشتر بخوانید:  در وصف تو همیشه چیزی برای نوشتن هست

دیدگاهتان را بنویسید