بنگر به آینه؛ برگردان غزل شماره‌ ۳ ویلیام شکسپیر

You are currently viewing بنگر به آینه؛ برگردان غزل شماره‌ ۳ ویلیام شکسپیر

بنگر به آینه و باز گو با رخسارت
که حال فرا رسیده زمان تغییرت
در جوانی تو گر خود را باز نسازی
خواهی ربود شادی مادری را ز انسانی
که آیا بانویی که ندارد فرزندی
دارد از اغوای تو ناخرسندی؟
و کیست چنان نادان، مجنونِ خود
که ندارد هوای دیدار زادگانِ خود؟
تو آینه‌ای هستی در چشمان مادری
که در تو بیند خودش را در روزگار برنایی
و آن دم که تو غرق شوی در کهنسالی
در فرزندت بینی خودت را در عصر جوانی
لیک اگر نخواهی بماند بر جای از تو کسی
مرگت بُود تنها و نماند خاطره‌ات در یادی

غزل ۳: بنگر به آینه

بنگر به آینه برگردان آزاد و همراه با تصرف غزل شماره‌ی ۳ از مجموعه غزلیات و یا غزل‌واره‌های ویلیام شکسپیر شاعر و نمایشنامه‌نویس شهیر و پر آوازه انگلیسی است. غزل شماره‌ی ۳ ویلیام شکسپیر نیز در ادامه‌ی غزل دوم، با بهره‌گیری از تجسم تصویر فرد در آینه، باز هم بر اهمیت فرزند در دوران کهنسالی می‌پردازد…

بیشتر بخوانید:  کهنسالی؛ برگردان غزل شماره‌ 2 ویلیام شکسپیر

شایان ذکر است که به دلیل استقبال عالی مخاطبان سایت از برگردان غزل‌های شماره‌ی ۱۸ و ۱۱۶ شکسپیر که در ماه‌های گذشته انجام شده بود، تصمیم گرفتم که به تدریج تمامی غزلیات این شاعر برجسته را به فارسی برگردان کرده و در ای‌پی‌بلاگ منتشر کنم. در این برگردان‌ها سعی بر حفظ محتوا بوده و از تفاسیر معتبر برای ترجمه‌ی غزل‌ها استفاده می‌شود. البته اشعار شکسپیر نیز به مانند شعرهای حافظ و مولانا در میان ادیبان غربی محل مناقشه است و هیچ تفسیر دقیقی برای مفهوم واقعی آن‌ها متصور نیست و قطعاً لایه‌های پنهان این اشعار را نمی‌توان تمام و کمال به فارسی برگردان کرد. با این حال نهایت تلاشم را برای ارائه‌ی برگردانی صحیح و گویا به کار خواهم بست.

برای دنبال کردن برگردان غزل‌های ویلیام شکسپیر، می‌توانید برچسب شکسپیر را دنبال کنید.

Look in thy glass and tell the face thou viewest
Now is the time that face should form another;
Whose fresh repair if now thou not renewest,
Thou dost beguile the world, unbless some mother.
For where is she so fair whose uneared womb
Disdains the tillage of thy husbandry?
Or who is he so fond will be the tomb
Of his self-love, to stop posterity?
Thou art thy mother’s glass and she in thee
Calls back the lovely April of her prime;
So thou through windows of thine age shalt see,
Despite of wrinkles, this thy golden time.
But if thou live, remembered not to be,
Die single and thine image dies with thee.

Sonnet 3
William Shakespeare

دیدگاهتان را بنویسید