گذر از قلمروی شغال و سنگینی نگاهی که به دنبال گام‌هایمان بود!

You are currently viewing گذر از قلمروی شغال و سنگینی نگاهی که به دنبال گام‌هایمان بود!

چند روز پیش که به همراه یکی از دوستان مشغول کوهپیمایی بودیم، نگاه خیره‌ی شغالی که چند ده متر آن طرفتر، بر بالای یک صخره نشسته بود، توجه ما را به خودش جلب کرد. در همان هنگام بود که سرعت قدم‌هایمان در قلمروی شغال آرامتر شد و راه رفتن کمی سختتر. گویی از همان فاصله هم نگاه شغال بر دوشمان سنگینی می‌کرد و با همراهی شیب کوه، پیش رفتن را دشوارتر.

مسیر ما شاید به سوی خارج از قلمروی شغال پیش‌ می‌رفت، شاید هم گرمای عصر تابستان، رمقی برایش نگذاشته بود، چراکه شغال تنها با نگاهش ما را بدرقه می‌کرد، گویی بود و نبود ما برایش فرقی نداشت، آنقدر خسته و بی‌تفاوت که حتی از جایش بلند هم نشد.

کمی آن‌سوتر از صخره‌ای که شغال بر آن نشسته بود، چشمه‌ای قرار داشت که از قضا مقصد کوهپیمایی تابستانی ما بود. جریان آرام آب که از میان سنگ‌ها به زیر چند درختِ سبز و پربار انجیر جاری بود. صدای پرندگانی که در میان شاخه‌های درختان آواز می‌خواندند با برخورد آب به صخره‌ای که از دل آن بیرون می‌آمد، نوایی روح‌بخش را گوشمان زمزمه می‌کرد. نسیم خنکی که در حوالی غروب آفتاب وزیدن گرفت هم بر حسِ خوب این پیاده‌روی می‌افزود.

بیشتر بخوانید:  در جستجوی انگیزه برای فصلی جدید از همه چیز!

سنگینی نگاهی نافذ در قلمروی شغال خسته

با این حال در تمامی لحظات، ناخوادآگاه سنگینی نگاهی بر دوشمان احساس می‌شد، چه زمانی که در انتظار خنک شدن چای بودیم، چه آنگاه که چند انجیر از درخت چیدیم و چه وقتی که قمقمه‌های خود را از آب گوارای چشمه پر کردیم و مهیای بازگشت شدیم. در تمامی این مدت شغال بر بالای صخره نشسته بود و تنها به نگاه کردن اکتفا می‌کرد…

هوا که رو به گرگ و میش گذاشت، کوله‌بار خود را دوباره بستیم و آماده‌ی بازگشت شدیم. ورود دوباره‌ی ما به قلمروی شغال، مصادف شد با برخاستن او از جایش، دوباره نگاهی به ما انداخت و به آرامی به راه افتاد. گویی زمان استراحت او به اتمام رسیده بود و به دنبال کاری می‌رفت! مسیر او در جهت عکس مسیر ما بود و در این دوراهی، هر یک به راه خود رفتیم. هر چه که شغال از ما و ما از او، دور و دورتر می شدیم، سنگینی نگاهش بر دوشمان کمتر می‌شد و پیش رفتن در کوه آسانتر…

این پست دارای 2 نظر است

  1. لیمو

    چه موقعیت ترسناکی.
    البته من نمیتونم خوب شغال رو از بقیه حیوانات مشابه تشخیص بدم اما هر حیوان درنده‎ای برام ترسناکه.

    1. آرش

      شغال معمولاً جثه‌ای در حد سگ‌های خیابونی داره اما صورتش شباهت بیشتری به گرگ داره.
      معمولاً حیوانات وحشی توی طبیعت خیلی کاری به آدما ندارن و اکثراً از آدما می‌ترسن ولی در هر حال باید مراقب بود…

دیدگاهتان را بنویسید