امان از روزای رفته
از دلی که شده خسته
از خیالی که تمومه
از درای همیشه بسته
سکوتی از سر اجبار
با امیدی غرق انکار
خوابی که کابوس دنیاس
فکر و چشم، همیشه بیدار
امان از خاطره بازی
من و غم، مهموننوازی
از توهم قشنگی
که باهاش دنیا میسازی
پر از حسرتای رنگی
گیج و مبهوت، غرق منگی
کاش تو آینه کسی بود
که میگفت با کی میجنگی؟
امان از شبای یلدا
مرور غمها و دردا
اسیر زنجیر این شب
حسرت دیدن فردا
اشک و غم، بغض و تباهی
یه جهان غرق سیاهی
دلی که تیره و تاره
سوی پایان شده راهی
امان از غربت دنیام
که من توش تنهای تنهام
حیف از آرزوی شیرین
نقش بر آب شده رویام
عاقبت یه دنیا ابهام
خالیِ خالیِ دستام
هیچی از دیروز و فردا
نمیمونه توی دنیام
درای همیشه بسته
اگر به مطالعهی ترانه علاقهمند هستید، میتوانید برای مشاهدهی سایر ترانههای من بخش ترانه را دنبال کنید؛ اگر هم خودتان ترانهسرا هستید، میتوانید با ارسال ترانهی خود از طریق مسیرهای ارتباطی موجود مثل فرم تماس با من و صفحات شخصی من در رسانههای اجتماعی، ترانه خود را در ایپیبلاگ منتشر کنید. مطالب ارسالی شما در بخش نوشتار مهمان، با نام خودتان در وبسایت ایپیبلاگ منتشر خواهد شد.
اگر هم همین حالا میخواهید کمی ترانه بخوانید…
خورشید تاریک ؛ مجموعهای از چند ترانه
+ تصویر: نقاشی دیجیتال «درهای بسته» اثری از هنرمندی امریکایی با نام مستعار آلفا زیرو.
مرحبا به این همه هنر👏👏👏👏👏
ترانه سرایی
ترجمه شعر
اندیشمند و نویسنده
و اگر اشتباه نکنم طراحی سایت و کدنویسی هم داری
شغل اصلیت رو هم که نمیدونم🤯
بیخود نیست برخی دخترا سر بدست آوردنت رقابت دارن😅
لطف عالی مستدام…
بنده در حال حاضر سرباز هستم! اما با حفظ سمت مدرس دانشگاه (شیمی فیزیک و ترمودینامیک) و مترجم هم هستم…