قلم خیال؛ شعر سپید

You are currently viewing قلم خیال؛ شعر سپید

کاش
خیال قلمی بود
بر بوم
نقشی از آبیِ آسمان
بر کاغذ
راوی پرواز پرنده
رها
در سپهر نیلگون
مسافر
راهیِ بی‌نهایت
و می‌بافت
از خیال
ریسمانی به بلندای یلدا
تا صبحی سپید
که خورشید
تابنده
گرمابخشِ سرمای کشنده‌ی زمستان
کاش
خوابِ شب‌هایم
پنجره‌ای بود
سوی آرامشِ دریا
دری
به سکوت کوهستان
و من
پرنده‌ای می‌شدم
با بالی از قلم
در آسمانِ نقاشی
حکایت می‌کردم
شبی را
که رساندم به سحر
کاش
دستِ خیالم
آنقدر قدرت داشت
که جهانم
زیر و زبر می‌کرد
و جهانی نو
در می‌انداخت…

بیشتر بخوانید:  زخم آنجاست؛ برگردان شعری عمیق از مایا سی. پوپا

شعر سپید قلم خیال

اگر شما هم از علاقه‌مندان به اشعار سپید هستید، می‌توانید دسته‌ی شعر سپید ای‌پی‌بلاگ (اینجا) را دنبال کنید. در صورتی هم که شاعر هستید، می‌توانید اشعارتان را با نام خودتان در بخش نوشتار مهمان ای‌پی‌بلاگ منتشر کنید؛ برای این کار از بخش ارتباط با من و یا صفحات من در شبکه‌های اجتماعی مختلف استفاده کنید. اگر هم بخواهید همین حالا کمی شعر بخوانید…

بال‌هایت را بگشا؛ شعر سپید

غایتی که هیچ نیست؛ شعر سپید

داستان نانوشته؛ شعر سپید

خاکِ سیاه؛ شعر سپید

بومِ خیال؛ شعر سپید

دست غروب؛ شعر سپید

تو را در خود می‌یابم؛ شعر سپید

گوشی برای شنیدن؛ شعر سپید

آن لحظه که رفت؛ شعر سپید

کارزارِ روزگار؛ شعر سپید

در انتظار یلدا؛ شعر سپید

باورت نیست؛ شعر سپید

جا مانده در زمان؛ شعر سپید

خزان رفتنی است؛ شعر سپید

شعر سپید؛ بی‌کالبد

شعرسپید؛ آواز نگاهت

شعر سپید؛ قاصدک

شعر سپید؛ به آینه بنگر

+ تصویر: بخشی از نقاشی «قلم خیال» اثری از اریکا وکسلر نقاش معاصر امریکایی.

دیدگاهتان را بنویسید