داستان روزگار تنهایی/ بخش چهلم/ رها از زمان و مکان
روز دوم شاید در این نبودنها حکمتی باشد، شاید هم داستان این بودنها روایتی است که در زمان جاری میشود. اکنون و در این زمان، من نشسته بر بالِ خیالی…
روز دوم شاید در این نبودنها حکمتی باشد، شاید هم داستان این بودنها روایتی است که در زمان جاری میشود. اکنون و در این زمان، من نشسته بر بالِ خیالی…
تصمیم گرفتهام هفت روز به این کافه بیایم و بنویسم، اما نه برای تو، که برای خودم. هفت روز قلم را در دست بگیرم و برای خودم بنویسم، سفری به…
کاش پایانِ راه همین حوالی باشد و برای یک بار هم که شده، آخر خط، از آن چیزی که فکر میکنم به من نزدیکتر باشد. درست به مانند تصویر در…
خاطرم هست چهار پنج ساله که بودم، اولین سؤالی که بزرگترها از من میپرسیدند این بود که در آینده میخواهی چه کاره شوی، آن زمان من البته بر خلاف اکثر…
اگر بخواهیم نگاهی به فهرست بلند بالای سریالهای علمی-تخیلی دربارهی آیندهی زندگی انسانها داشته باشیم، مهاجرات به سیارات دیگر و یا زندگی در ایستگاههای فضایی محبوبترین ایدهی مورد استفاده توسط…
نوشتن از تنهایی گاهی سختترین کار زندگی است، در دنیایی که هیچ زبان مشترکی برای سخن گفتن با کسی ندارم، نوشتن از آنچه مرا در خود فرو میخورد کار آسانی…
برگ دوم هنوز هم وقتی به گذشته مینگرم هیچ چیز را نمیبینم، شاید امروز همان روزهایی است که در آرزویش بودم و شاید هم هنوز روزهای رؤیایی من فرا نرسیده…
میدانی، اگر مغزت مثل همیشه کار کند و قلبت هم به تپیدن ادامه دهد، میتوانی بدون روح زندگی کنی. اما دیگر هرگز هیچ چیزی را دربارهی خودت حس نمیکنی، خاطرهای…
متولد سال 1997 میلادی در کشور پاکستان است. وبلاگ نویسی ساده که در سالهای 2011 و 2012 مطالب اعتراضی در مورد وضعیت دانش آموزان در دره سوات پاکستان و سختی…
بر قلبت حک کن بهترین روز سال همین امروز است ثروتمند اوست که امروز را دارد آنکه ندارد فرمان به هجومِ غم و حزن داده هر روز را تمام کن…