سفری به درون / بخش سوم / ملاقات با سایهای از من
برگ سوم هنوز هم روزهایی هستند که دردشان از توانم خارج است، روزهایی عذاب آور و هولناک که تحملشان طاقتم را طاق میکند و گذرانشان سختترین لحظات زندگیم را رقم…
برگ سوم هنوز هم روزهایی هستند که دردشان از توانم خارج است، روزهایی عذاب آور و هولناک که تحملشان طاقتم را طاق میکند و گذرانشان سختترین لحظات زندگیم را رقم…
برگ دوم هنوز هم وقتی به گذشته مینگرم هیچ چیز را نمیبینم، شاید امروز همان روزهایی است که در آرزویش بودم و شاید هم هنوز روزهای رؤیایی من فرا نرسیده…
برگ اول گاه از این روزگار تلخ و پردرد گریزی میزنم به خیالات شیرین خود و گاه غرق میشوم در دریای خیال آنان که پیشتر از من، دردمندتر از من…
نقاب9: افسرده پس از گذران روزهایی شیرین با رویا پردازی و خیال بافی، روزگار تلخ مواجه شدن با واقعیتها آغاز میشوند، روزهایی که در مییابیم که هیچ یک از رویاها…
نقاب8: رویاپرداز جایی شنیدم که میگویند دنیا بر سر انگشت کسانی میچرخد که رویاپرداز هستند، شاید این اولین انگیزهی من برای نقابی جدید بود اما بدون شک مهمترینش نبود. نگاه…
نقاب7: پرمشغله در دنیایی که بسیاری از انسانها غرق در زندگی ماشینی هستند، مشغله زیاد و اشتغال همیشگی به کارهای مربوط و نامربوط چندان دور از ذهن نیست، آن هم…
نقاب6: نابینا نه میتوانستم خود را از فکر عشق رهایی دهم و نه میتوانستم از خیانت چشم پوشی کنم. گیج و گنگ، نابینا و ناشنوا، پوچ و بیهوده مانده بودم.…
نقاب5: خیانت شده این که از نقابی پر از تنهایی به نقابی پر از بیاعتمادی تغییر چهره بدهم، برای خودم هم عجیب بود. اما حقیقت این بود که من، هنوز…
نقاب 4: مطرود شاید همین گریز از دنیای دیگران بود که نقاب جدیدی برایم ساخت، پیش از آنکه من بخواهم در فکر نقابی جدید باشم، نقاب جدیدی بر چهره من…
نقاب3: گریزان شاید بیش از آنکه به فکر آیندهي دنیایم و آنچه خود خواهم بود، باشم، در بازی خویش غرق شده بودم. بازی سادهای که با هر نقاب، تصویر جدیدی…