سفری به درون/ بخش هشتم/ دلتنگ تو

You are currently viewing سفری به درون/ بخش هشتم/ دلتنگ تو

برگ هشتم
دلتنگم، دلتنگ تو و هر آنچه با تو، به یاد تو و با خاطرات تو در دنیای تاریک و کوچکم روی می‌دهد. شاید اینجا همان جایی است که زندگی از حرکت باز می‌ایستد و داستان از اتفاق افتادن امتناع می‌کند. دیگر خبری از گردش چرخ زمان نیست. بی تو زمان برای من متوقف می‌شود و هیچ چیز جز دلتنگی در دنیای من باقی نمی‌ماند. یک لحظه یک سال می‌شود و یک روز یک عمر. دنیا بدون تو معنایی ندارد و همه چیز در دلتنگی من برای تو، انعکاسی از تو و حتی سایه‌ای از تو خلاصه می‌شود. این خود آغاز داستان دیگری است…

دلتنگم و دیدار تو درمان منست
بیرنگ رخت زمانه زندان منست
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچ از غم هجران تو بر جان منست
مولوی

در این لحظات که دلتنگی تو بر دنیای من سایه افکنده و درد بی تو ماندن بر وجودم رخنه کرده است، هیچ راهی برای گریز در نظرم کارگر نیست. شاید بتوانم لحظه‌ای دلتنگی تو را فراموش کنم اما مگر می‌شود لحظه‌ای تو را فراموش کرد؟ نه با تصویری از تو در ذهنم و نه با خاطره‌ای از تو در رویاهایم، هیچ خواب و خیالی نمی‌تواند لحظه‌ای این درد را التیام بخشد. نه سخنی برای گفتن با کسی هست و نه ملعبه‌ای برای فراموشی. من هستم و تو، خاطرات تو، تصویر تو، دلتنگی تو و زندگی سیاهی که بی‌حضور تو در جریان است.

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست
گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست
در حشر چو بینند بدانند که وحشیست
آنرا که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست
وحشی بافقی

شاید هنوز هم امیدی باشد و این درد را پایانی. شاید هنوز هم فرصت من پایان نیافته باشد و روزهایی دیگر برای با تو بودن در انتظارم باشد. به هر روی آنچه که من در روزهای بودن در کنار تو تجربه کرده‌ام، اگر هیچ دستاوردی برای من نداشته باشد، به من آموخته است که عمر خود را بیهوده گذرانده‌ام و زندگی، تنها در کنار توست که معنا می‌یابد. این همان فرصتی است که من داشته‌ام و شاید باز هم داشته باشم. این همان روزگاری است که من آرزویش را داشته‌ام و آرزویم را روزگاری زندگی کرده‌ام. و این همان آینده‌ای است که بدان امیدوار و برای گذشته‌ی آن دردمند هستم. دلتنگ تو، زندگی با تو و بودن در کنار تو.

بودن در کنار تو به من نشان داد که چه چیزی را در زندگیم از دست داده‌ام.
نیکولاس اسپارک

دلتنگ تو هشتمین بخش از مجموعه‌ی سفری به درون

دیدگاهتان را بنویسید