پیشرفت رسانههای اجتماعی و بهبود ویژگیهای آنها روز به روز بیشتر میشود و هوش مصنوعی هر روز نقش مؤثرتری در دنیای فناوری ایفا میکند. یکی از همین پیشرفتها افزوده شدن ویژگی مرور خاطرات در شبکه اجتماعی فیسبوک است. ویژگی جالبی که خاطرات سالهای پیش کاربر در این شبکه را یادآوری میکند و به عبارت دیگر ابزاری برای مرور گذشته است. همهی اینها را گفتم تا به این برسم که فیسبوک برای من هم خاطراتی در آستین داشت، خاطراتی که البته هیچگاه خاطره نمیشوند!
دیدن نوشتهها و محتوایی که در سالهای پیش به اشتراک گذاشتهام برای خودم هم جالب است و حس کنجکاوی را در من بیدار میکند. چند سال پیش چگونه فکر میکردم و چگونه مینوشتم!
یکی از همین موارد، نوشتهای بود که در نوروز ۹۳ و با عنوان «ویرانه» منتشر کردم. شاید انتخابی هنرمندانه از فیسبوک باشد و شاید تصادفی ساده، اما خواندن این نوشته به من نشان داد که هنوز دنیای من همان است که بود و در به روی همان پاشنهی تکراری میچرخد. شاید همین دلیلی باشد که باز هم تکرار کنم، اینها خاطراتی است که هیچگاه خاطره نمیشوند.
زندگی تکراری هیچگاه خاطره نمیشود!
همه چیز تکراری است و داستان همانی است که سالها پیش بوده است. یادآوری آنچه در این سالها بر من گذشته شاید تصویری از آینده را به من نشان دهد. آیندهای که اگر قرار به تغییر در آن باشد، نیازمند تغییر در همهی آنهایی است که این روزها در اطراف خود جمع کردهام. بدون شک تغییر این شرایط مهمترین اتفاق زندگی من خواهد بود؛ اما آیا توانش در من وجود دارد؟ سال ۹۸ فرصتی برای آزمایش این راه است. البته این آزمایشی جدید نیست و یکبار در سال ۹۳ آن را امتحان کردهام، در آن سال که نتوانستم؛ آیا امسال میتوانم؟
برای دنیای ویرانی که تقدیر برایم ساخته است، سال نو فرصتی استثنایی است… فرصتی فوقالعاده برای شناختی دوباره از همهی انسانهایی که در اطرافم هستند و روزگارشان بی من بهتر از با من است! همهی کسانی که در لحظههای نیاز من را بهترین دوستشان میبینند و در لحظههای بینیازی حتی نامم را فراموش میکنند.
بخش از نوشتار ویرانه