در این نوشته شما را به خواندن منتخبی از اشعار خانمها رها فلاحی و لیلا طیبی دعوت میکنم که ابتدا چند شعر کوتاه از رها فلاحی شاعر خردسال بروجردی و پس از آن مجموعهای از اشعار خانم لیلا طیبی آورده شده است:
به آسمانها؛
پرواز خواهم کرد-
برای رسیدن به تو…
اگر خیالم پَر بگشاید!
—
سرد سرد است،
اما در کنار تو،
خورشیدی در پیراهنم دارم!.
—
از همهی عروسکهایم پرسیدم،
نه! هیچ کدام
[دوست داشتن]
نمیدانستند!
—
موهایم را که کوتاه کردند؛
قلب من به کنار،
با غمِ «گُلسرم»
–چه کنم؟!
—
در ناگهانِ باغچه،
آفتابگردانی شُکفت وُ،
دیدم:
–[نورِ خدا] بود!
—
عروسکام
قبضه روح کردهست
تنهاییام را!
اشعار منتخب رها فلاحی و لیلا طیبی
و چند شعر از خانم لیلا طیبی:
من،
چه غریبانه،
میان این همه تنهایی،
–جا ماندهام!!!
—
از تو چه پنهان!
خودت به کنار،
از یادت هم،
شراب میریزد.
—
تاریخش را نمیدانم!
فقط،
به قدمت
کلاغهای تاریخ دوستت دارم…
—
باور کردنی نیست،
اما،
هر صبح خورشید
از شانههای تو طلوع میکند.
—
برایم،
اگرچه ﺗﻮﻓﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛
[بودن در این شهر سیمانی،]
ﺍﻣﺎ،
ﺍﺯ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ پنجرهها،
ﺑﯿﺰﺍﺭﻡ!
—
از اینجا نرو!
در این شهر،
برای رفتگان
دیگر فاتحه هم نمیخوانند!
—
احساساتم گل دادهاند!
از رقص پروانهها
در درونم میفهمم.
—
اندیشههای کهنه
صدها کارتُنکِ منحط
در ذهنم تنیدهاست.
—
ذهنم،
اشغال میشود،
زیر قدمهایی که؛
بر نداشتی!
—
غریبانه پرسه میزنم،
در کوچههای شهر…
هیچ چیز آشنای من نیست؛
جز:
[غم هزار سالهی تو]!
—
نسیم زمزمهکنان:
گلهای رازقی
بوی تو را دارند!
—
تو
کنج اتاقت
تنهایی را به آغوش کشیدهای
و من گوشهای از دنیا؛
خاطراتت را…
تواردی دردناکست
عشق!
اشعار منتخب
مجموعه اشعار فوق سرودهی خانمها رها فلاحی و لیلا طیبی، شاعران معاصر هستند که به درخواست ایشان در ایپیبلاگ منتشر شدهاند. اگر شما هم داستان، شعر و یا متنی دارید که دوست دارید با نام خودتان در ایپیبلاگ منتشر شود، متن و درخواست خود را از طریق صفحهی ارتباط با من ارسال کنید تا در بخش نوشتار مهمان منتشر شود. همچنین اگر شما از علاقهمندان به اشعار سپید هستید، میتوانید دستهی شعر سپید ایپیبلاگ (اینجا) را نیز دنبال کنید.