سفری به درون؛ بخش بیست و چهارم: درد زندگی

You are currently viewing سفری به درون؛ بخش بیست و چهارم: درد زندگی

شب دوم
آدمی در رنج و سختی خلق شده و زندگی می‌کند؛ شاید این مهم‌ترین حقیقت در خلقت انسان و تلخ‌ترین واقعیت زندگی باشد. به گذشته، حال و آینده که می‌نگرم، دردها و رنج‌ها یک به یک در ذهنم به خط می‌شوند و داستانی را روایت می‌کنند که چه نوشته شده باشد و چه نانوشته باقی مانده‌ باشد، یک وجه اشتراک دارد، آن هم درد کشیدن در لحظاتی است که غم بر جهانم غالب می‌شود و سختی بر زندگیم سایه می‌افکند. درد زندگی عمری است که با من است و بدون شک در ادامه نیز همراهم خواهد بود.

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم

یک همدم باوفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم

حافظ

کنار آمدن با رنجی که در دنیایم تجربه می‌کنم، شاید سخت‌ترین چالش همه‌ی عمرم باشد که لحظه به لحظه و نفس به نفس همراه من بوده و هست. چالشی که به مانند یک جنگ در بند بند وجودم جاری است و همچون حریقی قدر، آن به آن مرا به نبرد می‌طلبد. این جدالی است که همواره در من برقرار بوده است و گویی هیچ پایانی برای این پیکار متصور نیست. انگاری تا دنیا دنیا است و زمین در گردش است، نبرد من با دردهای زندگی ادامه خواهد داشت.

درد اجتناب ناپذیر است اما رنج کشیدن یک انتخاب است.

آموزه‌ای از بودا

بیشتر بخوانید:  سفری به درون؛ بخش بیست و سوم: لحظه‌ای درنگ

درد زندگی، جنگ زندگی

کاش آنگاه که در دردها غرق می‌شوم، همواره به یاد می‌آورم که شکنجه‌ی ناشی از این سختی‌ها، تنها یک راهکار است که من آن را انتخاب کرده‌ام و گاهی با یک تصمیم قاطع و درست می‌توان از درد زندگی کاسته و بر آرامش افزود. راهی که بدون شک بسیار سخت‌تر از حدِ تصور است و دستیابی به آن، بسیار دشوار. با این حال همه‌ی ما در جهانی زندگی می‌کنیم که در آن فقط غیرممکن، غیرممکن است و همیشه راهی هست…

زمان مرهمی برای دردهای سخت نیست، امام می‌تواند برای عبور از درد حیاتی باشد. برای تغییر، بازسازی و پیشرفتِ نفس به زمان نیاز است.

دکتر مِل پُل، روزی بدون درد

شاید برای عبور از بحران، برای تسکین درد، برای در هم شکستن ناامیدی و برای غلبه بر ترس‌های ناشی از دردهای پرشمار زندگی، زمان یک راهِ حل بی‌بدیل باشد. درست هنگامی که همه‌ی درهای دنیا بسته می‌شوند، تنها گذر زمان است که راهگشاست و از آینده‌ای خبر می‌دهد که هر چیزی در آن امکان‌پذیر است و گزینه‌هایی که در دسترس هستند، بی‌شمار خواهند بود. گذر زمان راهی است که می‌تواند عبور از بحران را به ما بیاموزد.

نباید به درد اجازه بدهی که مسیر زندگی تو را تعیین کند. ماندن در خانه و غرق شدن در افکار آسان است، مسیر سخت اما فائق آمدن بر درد و عبور از آن است.

آدام بریومن، والدگری

گاهی باید از جای برخاست و به جنگ همه چیز رفت، دردهای بیشتر را به جان خرید و با درد زندگی روبرو شد. برای پروانه شدن، باید از پیله‌ بیرون رفت و با جهانی ناآشنا و خصم‌آلود روبرو شد. حتی اگر این تلاش به قیمت شکستی سخت‌تر باشد، اما باید رنج آن را به جان خرید تا شاید در نبرد برای آزادی از چنگال درد زندگی، به پیروزی دست یافت. این شاید مهم‌ترین درسی باشد که من می‌توانم به خودم بدهم! حتی اگر هرگز نتوانم به این منوال زندگی کنم و هیچگاه شجاعت شرکت در این نبرد بزرگ را نداشته باشم…

فهرست قسمت‌های پیشین داستان سفری به درون

دیدگاهتان را بنویسید