وقتی کسی در طلب چیزی است، طبیعی است که چشمانش تنها آنچه را ببیند که در طلبش است، و همین نیاز موجب میشود که فرد هیچ چیز را کشف نکند و هیچ چیز را در بر نگیرد، چراکه او فقط به آنچه که در طلبش است، میاندیشد، او فقط و فقط یک مقصود دارد و غریق راهِ دستیابی به آن مقصود است. طلب کردن به معنی داشتن مقصود است، لیکن مکاشفه به مفهوم رهایی است، به مفهوم آماده بودن برای هر چیزی است، به مفهوم مقصودی نامتناهی است.
مقصودی نامتناهی از هرمان هسه
«مقصودی نامتناهی» برگردان آزاد و همراه با تصرف بخشی کوتاه از کتاب سیذارتا (یا سیدهارت) نوشتهی هرمان هسه، ادیب، نقاش و شاعر شهیر آلمانی-سوئیسی است.
هرمان هسه یکی از چهرههای شاخص ادبیات معاصر آلمانی و برندهی جایزهی نوبل ادبیات سال ۱۹۶۴ میلادی است. هسه در آثارش با استفاده از ادبیاتی ساده و نگارشی زیبا، به ترسیم نبرد بیپایان روح و زندگی پرداخته است. آثاری که یکی از یکی جذابتر و پرمفهومتر هستند. از میان آثار مشهور او میتوان به رمان دمیان اشاره کرد، رمانی خارقالعاده که شهرت جهانی دارد و البته در خلال داستان آن بخشی از خاطرات شخص او را نیز روایت میکند. از دیگر آثار شاخص هرمان هسه میتوان به زیر چرخ، گرترود، سیدارتا (سیدهارت) و بازی مهرهی شیشهای اشاره کرد. اکثر این کتابها به زبان شیرین فارسی ترجمه شدهاند و نسخهی فارسی آنها برای علاقهمندان موجود است.
When someone seeks then it easily happens that his eyes see only the thing that he seeks, and he is able to find nothing, to take in nothing because he always thinks only about the thing he is seeking, because he has one goal, because he is obsessed with his goal. Seeking means: having a goal. But finding means: being free, being open, having no goal.
Hermann Hesse (Siddhartha)