آدمها از خودشان، از خودِ واقعیشان و صدالبته از احساسشان میترسند. همه دربارهی عظمت عشق سخن میگویند، اما اینها چیزی جز گزافهگویی نیست. عشق دردناک است. احساسات پریشانگر هستند. آدمیان آموختهاند که درد اهریمنی و خطرناک است. پس چگونه میتوان با عشق روبرو شد آن هم در حالی که از احساسِ آن میترسند؟ مقصود درد بیدار کردن ما است. آدمیان در صدد هستند که درد را مخفی نگاه دارند. اما در اشتباه هستند. درد را باید مثل یک رادیو، همواره با خود همراه داشت. با تجربهی درد است که قدرت خود را احساس میکنید. همه چیز به شیوهی همراهی با درد بستگی دارد. این است که اهمیت دارد. درد، احساس است و احساسات، بخشی از تو هستند، توی واقعی. اگر از داشتن آنها شرم داری، آنها را پنهان کن و به جامعه اجازه بده که توی واقعی را نابود کند. تو باید از حق خودت برای احساسِ درد دفاع کنی…
احساسِ درد از جیم موریسون
«احساسِ درد» برگردان آزاد و همراه با تصرف نوشتاری زیبا و عمیق از جیم موریسون، شاعر، خواننده، ترانهسرا و کارگردان امریکایی است. جیم موریسون خواننده و ترانهسرای گروه دورز، یکی از گروههای راک مشهور دهه ۶۰ میلادی بود و عمده شهرت او نیز از رهبری همین گروه ناشی میشود. با این حال فعالیتهای هنری موریسون تنها به خوانندگی و ترانهسرایی محدود نشد و او ضمن سرایش غزلهایی زیبا، در صنعت سینما نیز فعالیت داشت. موریسون در سال ۱۹۷۱ میلادی، در حالی که فقط ۲۷ سال سن داشت به دلیل نارسایی قلبی درگذشت.
People are afraid of themselves, of their own reality; their feelings most of all. People talk about how great love is, but that’s bullshit. Love hurts. Feelings are disturbing. People are taught that pain is evil and dangerous. How can they deal with love if they’re afraid to feel? Pain is meant to wake us up. People try to hide their pain. But they’re wrong. Pain is something to carry, like a radio. You feel your strength in the experience of pain. It’s all in how you carry it. That’s what matters. Pain is a feeling. Your feelings are a part of you. Your own reality. If you feel ashamed of them, and hide them, you’re letting society destroy your reality. You should stand up for your right to feel your pain.
Jim Morrison