داستانک از درد با من بگو؛ برگردان نوشتاری از جبران خلیل جبران

You are currently viewing داستانک از درد با من بگو؛ برگردان نوشتاری از جبران خلیل جبران

و زن شروع به سخن گفتن کرد: از درد با من بگو…

المصطفی در پاسخ گفت: دردی که تو احساس می‌کنی، از در هم شکسته شدن پوسته‌ای که افکارت را در برگرفته ناشی می‌شود. همانطور که پس از شکسته شدن هسته‌ی میوه، مغز آن دیده می‌شود، درد تو نیز پس از شکسته شدن افکارت قابل مشاهده می‌شود. و اگر توانسته‌ای قلب خود را در شگفت از معجزات همه روزه‌ی زندگی نگاه داری، خواهی دید که شگفتی درد کمتر از شادی نیست!

او ادامه داد: کاش بتوانی همانگونه که گذران فصول سال در یک مزرعه را پذیرفته‌ای، گذران فصول قلبت را نیز بپذیری! کاش بتوانی زمستان‌های غم‌انگیزت را با آرامش به نظاره بنگری. بسیاری از دردها، به انتخاب خودت هستند. معجونی تلخ که طبیب درونِ تو، برای درمان بیماری‌هایت تجویز می‌کند. پس به طبیب درونت اعتماد کن و داروی او را در سکوت و آرامش بنوش؛ چراکه گرچه دستِ او سنگین و زمخت به نظر می‌رسد، اما دستِ لطیفی از غیب آن را هدایت می‌کند.

و در پایان به زن گفت: شاید آنچه طبیب در جامش به تو می‌دهد، لب‌هایت را بسوزاند، اما فراموش نکن این جام سفالین از گلی ساخته شده که سفالگر آن را با اشک‌های خود آب داده است…

بیشتر بخوانید:  داستانک چهار دروازه ذهن، برگردان بخشی از کتاب نامِ باد اثر پاتریک راتفوس

از درد با من بگو؛ جبران خلیل جبران

«از درد با من بگو» برگردان آزاد و همراه با تصرف نوشتار کوتاهی از کتاب پیامبر، نوشته‌ی جبران خلیل جبران، شاعر، نویسنده و نقاش لبنانی-امریکایی است. اگرچه کتاب پیامبر مشهورترین اثر جبران خلیل جبران است، اما این نویسنده‌ی زبردست آثار متعددی شامل ۲۸ کتاب و ۸۱ مقاله به زبان‌های انگلیسی و عربی به نگارش درآورده است. همچنین او در مدت کوتاه حیات خود (۴۸ سال) بیش از ۷۰۰ نگاره را نیز خلق کرده است.

کتاب پیامبر، که داستانک فوق از آن انتخاب و ترجمه شده، مشهورترین اثر جبران خلیل جبران است که سالیان سال در میان پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان حاضر بوده و هست و با ترجمه به بیش از ۵۰ زبان، از جمله زبان فارسی به قلم دکتر حسین الهی قمشه‌ای، میلیون‌ها نسخه از آن به فروش رسیده است.

بیشتر بخوانید:  مجموعه داستانک خواب‌نما؛ بخش پنجم: سراب

And a woman spoke, saying, Tell us of Pain.

And he said: Your pain is the breaking of the shell that encloses your understanding. Even as the stone of the fruit must break, that its heart may stand in the sun, so must you know pain. And could you keep your heart in wonder at the daily miracles of your life your pain would not seem less wondrous than your joy; And you would accept the seasons of your heart, even as you have always accepted the seasons that pass over your fields. And you would watch with serenity through the winters of your grief.

Much of your pain is self-chosen. It is the bitter potion by which the physician within you heals your sick self. Therefore trust the physician, and drink his remedy in silence and tranquility: For his hand, though heavy and hard, is guided by the tender hand of the Unseen, And the cup he brings, though it burn your lips, has been fashioned of the clay which the Potter has moistened with His own sacred tears.

Kahlil Gibran

این پست دارای 2 نظر است

  1. زینب

    بسی جذاب 🙂
    من فقط کتاب پیامبر و دیوانه جبران خلیل جبران رو تو کتابخونه دارم. که نخوندم، مال خواهر برادرم هست 🙂

    1. آرش

      همین داشتن کتاب خودش غنیمتیه، چون در آینده ممکنه فرصتی پیش بیاد برای خوندنش و در دسترس بودن کتاب خیلی خوبه.

دیدگاهتان را بنویسید