خاطرات سیاه / تصور مخدوش
زندگی من تنها به مشتی خاطره بدل شده که مرا در خود غرق کرده ، خاطراتی به پوچی زندگی و بی ارزشی احساس . شاید برای من گذشتی از گذشته…
زندگی من تنها به مشتی خاطره بدل شده که مرا در خود غرق کرده ، خاطراتی به پوچی زندگی و بی ارزشی احساس . شاید برای من گذشتی از گذشته…
لبی پرخنده و زبانی یاوه گو ، این تمام آن چیزی است که همگان از من می دانند ، می دانم که بسیاری به من می نگرند و حسرت آنچه…
هرچند می توان فارغ از هر تفکری به گذشته و حال و آینده نگریست اما بی شک نمی توان از نقش هر انسان در سرنوشت خود و دیگران چشم پوشید…
گذشته و آینده .... دو کلمه با دنیایی از معنی و تضاد ... دو کلمه با دنیایی از مفهوم ... چه کسی می تواند ادعا کند که همه چیز را…
اگر كسی یك بار به تو خیانت كرد، این اشتباه او است و اگر كسی دوبار به تو خیانت كرد، این اشتباه تو است - دالایی لاما یک عمر از…
سالهاست راهی را روبروی چشمانم می بینم که مرا به خود می خواند ، راهی که نه توانسته ام از آن فرار کنم و نه توانسته از آن بگذرم ،…
پایان زمستان ... این تنها خاطره خوب من است از این روزها ، از این روز های تکراری هر ساله من ! پایان روزهای سرد زمستان و آغاز روزهای گرم…
امشب... امشب شامگاه دراز غم هاست... شبی به بلندای سایه سرد تنهایی... شبی به سیاهی تقدیر من... یلدا را می بینم و به خود تلقین می کنم که حتی پس…
خوب و بد ، غم و شادی ، نفرت و عشق ، رویا و حقیقت ، فنا و جاودانگی ، مرگ و زندگی ... و بسیاری از کلمات ، تنها نامی است…
فراتر از این رویای سیاه جدایی راهی است بی هدف، راهی که به مقصدی خاموش منتهی است. وحشت گام نهادن در این راه پر فراز و نشیب آنقدر بر من چیره…