روز از نو؛ حالِ خوب
گاهی باید بنویسم، نه برای آنکه نوشتن حالم را خوب میکند، بلکه گاهی باید از حالِ خوب نوشت. حتی اگر غروب جمعه باشد، حتی اگر هوا دلگیر باشد و حتی…
گاهی باید بنویسم، نه برای آنکه نوشتن حالم را خوب میکند، بلکه گاهی باید از حالِ خوب نوشت. حتی اگر غروب جمعه باشد، حتی اگر هوا دلگیر باشد و حتی…
روز رویایی مدتی است که خبری از تو نیست؟ چه شده است که نه خطی بر من میکشی و نه چوب خطی پر میکنی؟ چه چیزی تغییر کرده که تن…
زمان در گذر است، چه بخواهیم و نخواهیم، اما زندگی همواره در حال گذر نیست. گاهی گذر زمان به چرخهای تکراری از زخم و درد، و غم و و اندوه…
بخند جهان با تو میخندد گریه کن خواهی گریست به تنهایی جهان پیر و فرتوت شریک شادی توست بسی غم دارد در خانهاش پنهانی بخوان کوهها میآیند به سخن آه…
رویای موازی یک صبح دلانگیز، نم نم باران بهاری، کلبهای چوبی در عمق جنگلی فراموش شده، صدای چند پرندهی آوازه خوان، دارکوبهایی که گاه و بی گاه بر تنهی درختان…
در دنیا خوشبختی و بدبختی وجود ندارد؛ تنها قیاسی بین یک حالت با حالت دیگر است، نه چیزی بیشتر از آن. کسی که از صمیم قلب غم و اندوه را…
آیا باید همه را ترک کنم و به ریسمان عشق چنگ بیندازم کدام راه مرا به مفهوم روح خواهند رساند آنجا که با خیالی راحت با بالهای خوشی پرواز میکنم…
بخش سوم از دیالوگهای منتخب سریال مظنون (Person Of Interest)، فصل اول، قسمتهای 15 تا 23: انسانی بهتر کارل الایاس (با بازی انریکو کولانتونی): شما دو نفر فکر میکنید که…
در آخر همهی ما تنها هستیم و هیچکس برای نجاتمان نمیآید؛ این جملهای است که شاید چند باری در نوشتههایم آن را تکرار کرده باشم. جملهای از جان ریس (جیم…
نقاب3: گریزان شاید بیش از آنکه به فکر آیندهي دنیایم و آنچه خود خواهم بود، باشم، در بازی خویش غرق شده بودم. بازی سادهای که با هر نقاب، تصویر جدیدی…