دردنامه؛ در هنوز هم روی همان پاشنه میچرخد
گویا داستان همواره ثابت است، همه چیز تکرار میشود. افراد، حرفها، اتفاقات، زمانها و مکانها متفاوت است اما نتایج همواره یکسان هستند. مهم نیست که چه کسی باشد، چه زمانی…
گویا داستان همواره ثابت است، همه چیز تکرار میشود. افراد، حرفها، اتفاقات، زمانها و مکانها متفاوت است اما نتایج همواره یکسان هستند. مهم نیست که چه کسی باشد، چه زمانی…
برگ هفتم ناتوان در تغییر آنچه روی میدهد، بیهدف روزگار را سر میکنم و به سوی آیندهای پیش میروم که دیگر در آن امیدی نداشته باشم. شاید ناامیدی دلیلی برای…
حال و روز این ایام من را نه میتوان گفت، نه نوشت، نه سرود و نه حتی تصویر کرد. همه چیز در عمق دنیای درونم روی میدهد. باز هم داستان…
گاهی نوشتن از همیشه برایم سختتر میشود، گاه نمیتوانم آنچه میخواهم را بنویسم و گاه آنچه مینویسم آن چیزی نیست که باید باشد. امروز شاید یکی از همین روزهاست و…
برگ چهارم در این روزگار، به مانند همهگان، در دنیای من نیز عاشقی زندگی میکند. عاشقی که عمرش را در راه رسیدن به معشوقی صرف کرده که شاید هرگز وجود…
برگ سوم هنوز هم روزهایی هستند که دردشان از توانم خارج است، روزهایی عذاب آور و هولناک که تحملشان طاقتم را طاق میکند و گذرانشان سختترین لحظات زندگیم را رقم…
بخش اول از دیالوگهای منتخب سریال مظنون (Person Of Interest)، قسمتهای 1 تا 5: انسانی متفاوت جان ریس (با بازی جیم کاویزل): وقتی که فردی را پیدا میکنی که تو…
تک درخت مرده غرقِ بیبرگی و خشک شاخسارش همه بیبار و ثمر خفته در خوابگه مرگ و عدم جویباران جاری زیر باران چمن و گل بوته و عطر بهار بلبلان…
روزگار میگذرد، گرچه سخت، اما میگذرد. با همهی غمهایش پیش میرود و برای هیچ کس و هیچ چیز منتظر نمیماند. چه من در نقطهای از زمان چون ریگی ساکن در…
جایی هست آنجا که پیادهرو پایان مییابد و پیش از آغاز خیابان و در آنجا که سبزههایش سپیدگون و نرم و در آنجا که خورشید خونی رنگ میدرخشد و در…