منتخب هایکوهای ماتسوئو باشو؛ بخش دوم: فصل گلها
باد شکوفاگر برف دوباره آب فصل گلها آمده؟ میانِ شکوفهها در غمم از ناتوانی در گشودن دفتر شعرم چو ابرهای دور شونده لحظهای غاز وحشی دور از یارش خماری در…
باد شکوفاگر برف دوباره آب فصل گلها آمده؟ میانِ شکوفهها در غمم از ناتوانی در گشودن دفتر شعرم چو ابرهای دور شونده لحظهای غاز وحشی دور از یارش خماری در…
آیا امروز یک روزی پاییزی حقیقی نیست؟ همان روزی که هنوز هم سودا زدهی آنم، روزی که زندگی و طبیعت هم آهنگ میشوند. پرندگان با هم از مهاجرت سخن میگویند،…
تغییرات اقلیمی، گرم شدن زمین، خشکسالی و پیش رفتن منطقهی زندگی ما به سمت گرمسیر شدن، همه و همه دست در دست هم دادن که امسال، پاییز به جای شروع…
بگذر و بگذار جهان را در گیر و دار زمان تا بگذرد آنچه در اعماق قلبت فرونشست و بنگر به درختان خشک خزان زده برهنه رقصان به سازِ سرد بادِ…
صدایمان میزند خش خش برگها او آمده است! پاییز اینجاست! - آنجلا هفر ملایم نسیمی وزان سرخ و طلایی فام خرقهای بر زمین - مری سرنچ فصل مرگ خزان پایانی…
آمد بهاران یا برفته سالی؟ روزی به پایان ماه راهنمایت به این سو روی کن به مهمانخانهام بانوی پیر، گیلاس هر شکوفه: یادواره درازای عمر مرکز شهر مردمان بسیار نظارهگر…
برگ باران بخش پنجم از مجموعهی چند خط هایکو است. چهار بخش پیشین این مجموعه با نامهای آسمان، آبشار، باغ خیال و دل میرود در هفتههای گذشته منتشر شده است…
چو برگی کز خزان ریزد چو نامی در جهان میرد ندانی از کجا آمد همی عشقی که جان گیرد نه دل را عاشقی یارا نه جان را فارغی طاقت درین…
اندوهگینم، لحظه به لحظه، روز به روز و سال به سال. سالها چون برق و باد میگذرد و امیدهایم چون برگ پاییزی بر خاک میافتند. یک عمر است که خزان…
بادهای پاییزی دوباره وزیدن گرفته و غم، بر وجود من مسلط گشته است. نمیدانم چه پیوندی میان وزش بادهای پاییزی و درد کشیدن من هست که هر بار بوی آغاز…