در وصف تو همیشه چیزی برای نوشتن هست
گاهی نوشتن از همیشه برایم سختتر میشود، گاه نمیتوانم آنچه میخواهم را بنویسم و گاه آنچه مینویسم آن چیزی نیست که باید باشد. امروز شاید یکی از همین روزهاست و…
گاهی نوشتن از همیشه برایم سختتر میشود، گاه نمیتوانم آنچه میخواهم را بنویسم و گاه آنچه مینویسم آن چیزی نیست که باید باشد. امروز شاید یکی از همین روزهاست و…
برگ ششم همیشه جنگیدن با ترسهایم برایم ترسناک بوده، اما ملغمهای از حس شجاعت و قدرت را هم در وجودم زنده نگه داشته است. البته این داستان من و ترسهای…
برگ پنجم نمیدانم از چه میهراسم که تو را ترک نمیکنم؟ از نبودن در کنار تو چه ترسی زاده میشود که از دوریت دوری میکنم و برای نزدیک ماندن به…
تنها در جهان غم غرق در رویای من اتاق دنیای ویران تاریکی ساکن زندان من زندگی تکرار مرگ پوچ امید دنیای من نقاب رنگ چهرهها ریا مادر دردهای من من…
در آخر همهی ما تنها هستیم و هیچکس برای نجاتمان نمیآید؛ این جملهای است که شاید چند باری در نوشتههایم آن را تکرار کرده باشم. جملهای از جان ریس (جیم…
تک درخت مرده غرقِ بیبرگی و خشک شاخسارش همه بیبار و ثمر خفته در خوابگه مرگ و عدم جویباران جاری زیر باران چمن و گل بوته و عطر بهار بلبلان…
غرق در چمنزاران در دوردستها مخفی خرقهای از برگها پرتویی از مهتاب غمها فراموش مشکلات مدفون و آنگاه که صبحی آید دوباره میبرد با خود همهی آنها را اینجا جای…
نقاب8: رویاپرداز جایی شنیدم که میگویند دنیا بر سر انگشت کسانی میچرخد که رویاپرداز هستند، شاید این اولین انگیزهی من برای نقابی جدید بود اما بدون شک مهمترینش نبود. نگاه…
روزگار میگذرد، گرچه سخت، اما میگذرد. با همهی غمهایش پیش میرود و برای هیچ کس و هیچ چیز منتظر نمیماند. چه من در نقطهای از زمان چون ریگی ساکن در…
سه روز از زلزله 7.3 ریشتری کرمانشاه میگذرد و مراحل امداد، نجات، اسکان و تأمین مایحتاج زندگی زلزلهزدگان در حال انجام است. محمولههای چادر، آب و سایر اقلام مورد نیاز…