بذر حیات؛ برگردان شعری زیبا و بهاری از کتلین رین
از این ستاره تا آن ستاره، از خورشید و بهار و برگ و آوای شنیدنی گلهایی که غرق سکوتند و در چمنزارهای روستایی، بذر حیات میروید... حال نیلوفران و رزها…
از این ستاره تا آن ستاره، از خورشید و بهار و برگ و آوای شنیدنی گلهایی که غرق سکوتند و در چمنزارهای روستایی، بذر حیات میروید... حال نیلوفران و رزها…
میشناختم کسی را که نهایت آرزویش بود، زاده نشدن تمنایی ز ژرفای وجود تهی از هر وانمود در همان سالیان درخشان که آشنایم شده بود هرگز از مفهوم آن با…
همیشه این احساسات ساختگی هستند که ما را عذاب میدهند، آرزوها و هراسهای ساختگی، ارزشها و اندیشههای ساختگی، و روابط ساختگی میان انسانها. احساسات ساختگی را رها کنید و شما…
ما، ناآشنا با شجاعت به دور از لذت زندهایم در صدفِ تنهایی تا عشق ترک کند مقدس معبدش و به دیدارمان آیدش رهایی دهد ما را در زندگانی عشق میرسد…
وقتی کسی در طلب چیزی است، طبیعی است که چشمانش تنها آنچه را ببیند که در طلبش است، و همین نیاز موجب میشود که فرد هیچ چیز را کشف نکند…
ما نمیتوانیم تعیین کنیم که رنج کجای زندگی به سراغمان میآید. رنج آن زمان که باید، خواهد آمد. و ما حتی اگر نتوانیم روزی را تصور کنیم که از چنگال…
پس از دردی عمیق، حسی میآید بند بند وجود، نشسته با هم، گویی در یادبود قلب سخت میپرسد: کِی از او خسته شد... روز گذشته یا قرن گذشته؟ گام مینهد…
نوای فلوت اکنون است خاموش مرغان سرزنده هر روز و هر شب بلبلان در دشت چکاوک در آسمان مسرورند شادباش میگویند آمدن بهارِ سال پسرک سرشار از سرور دخترک شیرین…
هرگز به کسانی که قادر به دیدن واقعیت نیستند اجازه نده که به تو بگویند تو کی هستی. تو شعلهای هستی که هرگز خاموش نخواهی شد. ستارهای هستی که بی…
بگذار این را به تو بگویم: اگر روزی انسان تنهایی را یافتی، اهمبتی ندارد که او به تو چه میگوید، بدان که او تنها است، نه به این دلیل که…