زمستان اینجاست؛ شعر سپید

You are currently viewing زمستان اینجاست؛ شعر سپید

دیده بگشا
ای کهنه درخت
زمین سپید گشته
و زمان سیاه
شبان دراز
و روزها بی‌رمق
سایه‌ای تاریک
گسترده بر زمین و زمان
سپیدی برف
ارمغانش سیاهی
و برگ‌ها
جملگی نوای رفتن سر داده‌اند
شاخسار
در حسرت پرنده‌ی آوازه خوان
و آشیانه
تهی از زندگی
زمستان اینجاست
ای کهنه درخت
قلب زمین
از حرکت بازایستاده
سایه‌سارت
در تاریکی شب محو گشته
دستان تو
زیرِ هیمنه‌ی ابرهای سرخ
کوتاه شده
از سما
و کمرت
از سنگینی بغضِ برف
خم
زمستان اینجاست
ای کهنه درخت
و تو
در بیشه‌ای سفیدپوش
غرق در تاریکی
سیاه و تباه
مانده‌ای
تنهای تنها

بیشتر بخوانید:  در این شب یلدا، حافظ از فردا بگو...

شعر سپید زمستان اینجاست

اگر شما هم از علاقه‌مندان به اشعار سپید هستید، می‌توانید دسته‌ی شعر سپید ای‌پی‌بلاگ (اینجا) را دنبال کنید. در صورتی هم که شاعر هستید، می‌توانید اشعارتان را با نام خودتان در بخش نوشتار مهمان ای‌پی‌بلاگ منتشر کنید؛ برای این کار از بخش ارتباط با من و یا صفحات من در شبکه‌های اجتماعی مختلف استفاده کنید. اگر هم بخواهید همین حالا کمی شعر بخوانید…

خاطرات تاریک؛ شعر سپید

قلم خیال؛ شعر سپید

بال‌هایت را بگشا؛ شعر سپید

غایتی که هیچ نیست؛ شعر سپید

داستان نانوشته؛ شعر سپید

خاکِ سیاه؛ شعر سپید

بومِ خیال؛ شعر سپید

دست غروب؛ شعر سپید

تو را در خود می‌یابم؛ شعر سپید

گوشی برای شنیدن؛ شعر سپید

آن لحظه که رفت؛ شعر سپید

کارزارِ روزگار؛ شعر سپید

در انتظار یلدا؛ شعر سپید

باورت نیست؛ شعر سپید

جا مانده در زمان؛ شعر سپید

خزان رفتنی است؛ شعر سپید

شعر سپید؛ بی‌کالبد

شعرسپید؛ آواز نگاهت

شعر سپید؛ قاصدک

شعر سپید؛ به آینه بنگر

+ تصویر: نقاشی «درخت پوشیده از برف» اثری از ناتالیا رتیشچوا نقاش معاصر.

دیدگاهتان را بنویسید